بخش دیگری از نگرش دکتر نعمت الله فاضلی درباره زندگی فقرا در این یادداشت با ویرایش و تلخیص اندک ارائه می گردد، به امید آن که دید ما را نسبت به جهانی که در آن زندگی می کنیم توسعه بخشد:
اگر از زاویه شادی به زندگی فقرا نگاه کنیم، دنیای فقرا، اگر نگوییم از دنیای اغنیا بزرگتر است، کوچکتر هم نیست. من دنیا را تنها به عرصه تعاملات انسانی محدود میکنم. دنیای انسانی، مجموعهای از اشیا، کالاها، یا حتی جهان کائنات نیست. دنیا برای انسان، چیزی جز همان مبادلات عاطفی، اخلاقی، رفتاری و دیدارها و گفتگوهای میان ما آدمها نیست و نمیتواند باشد. از این دیدگاه اگر دنیا را معنا کنیم، فقرا دنیای کوچکی ندارند. همان طور که گفتم فقرا ناگزیرند در کنار هم باشند، به یکدیگر تکیه کنند و به داد هم برسند. فقرا را اساسا ثروتمندان به نوعی به گوشهای میرانند. آنها در هرجایی اجازه اقامت ندارند. اغنیا آنها را محکوم به نوعی زیست متراکم و انباشته کردهاند. محلههای فقیرنشین معمولا محلههای پرجمعیتی است. آنها را به محلههای دیگر راه نمیدهند. علاوه براین فقرا برای رفتن به جاهای دور، پول و ابزار لازم را ندارند. در نتیجه فقرا محکوم به با هم بودناند. در محلههای فقیرنشین، کیفیت ویژه ای از زندگی وجود دارد. برای من اینجا دشواراست این کیفیت ویژه را با همه ابعادش توضیح دهم. در محلههای فقیر نشین، رفت و امد زیاد است، مردم در کوچهها، میدانها و خیابانها پرسه میزنند. همه یکدیگر را می شناسند و با یکدیگر خویشاوند یا دوست هستند. در این نوع محلهها مردم ناگزیرند بیشینه استفاده را از فضای عمومی ببرند و تنها جایی که ارزان یا رایگان در اختیار آنهاست، کوچه ها، پارکها، خیابانها و میدانهاست. از این رو وقتی وارد میدانها و خیابانهای محلات فقیرنشین میشویم، نوعی سرزندگی و نشاط از حضور گرم آدم ها احساس می شود. در این نوع محلات، کوچه یا خیابان در اشغال دستفروشها، دوره گردها و عرضه کننده خدمات گوناگون مانند میوه فروشان، اغذیه فروشان و امثال اینهاست. گاری هایی که بر روی آنها سیب زمینی و تخم مرغ داغ عرضه می کنند یا کسانی که سماور و قوری را در کنار خیابان گذاشته و چای می فروشند، دستفروشانی که لباس میفروشند و مجموعه مبادلاتی که در کوچه و محله و میدانهای فقیرنشین انجام میشود، نوعی گرمی و حال و هوای انسانی به این محلات میدهد. شاید تصور کنید که میخواهم یک صحنه رمانتیک یا عاطفی از یک محله پر رنج را برای شما ارائه کنم ، اما واقعیت این نیست. چیزی که زندگی را برای فقرا تحملپذیر میسازد همین حال و هوای پر رفت و آمد، شلوغ و استفاده گسترده مردم از فضاهای عمومی شهر و محله است. علاوه بر این، در محلات فقیرنشین آیینهای جمعی نیز رونق و حال و هوای دیگری دارند. آنجا نذری بیشتر است، سفره ها بیشتر پهن می شود، دیگهای بیشتری به بار گذاشته میشود. در این نوع محلات مردم ناگزیرند به کمک آیینها و در چارچوب یک زندگی جمعی نشاندهند که یکدیگر را دوستدارند. فقرا اگر چه ثروت مادی کمتری برای خود تصاحب میکنند، اما باورهای جمعی مشترک، اعتقادات، رسوم و ایینهای کهن، سرمایههای مشترک جمعی آنهاست. فقرا ناگزیرند نه به کمک اتومبیل های گران قیمت یا لباس های اشرافی، بلکه به کمک آیین و رسوم اجدادی، قومی و محلیشان برای خودشان هویتی دست و پا کنند. نباید فراموش کنیم که فقر، نوعی بودن نیست، بلکه تنها شیوه ای از زیستن است. فقرا ناگزیرند برای خود بودنی را بیافرینند. از این رو آنها نسبت به ایل و تبار و دین و ایین خود و آداب و رسوم محلیشان و بسیاری چیزهای دیگر از این نوع تعصب دارند. شاید کسانی که از دور به این فقرا نگاه می کنند، آنها را مردمی خرافی و اعتقاداتشان را از روی جهل میپندارند، اما واقعیت این نیست، این باورها و آیینها و رسوم، بودن فقراست. چنین بودنی برای فقرا مزیتهایی دارد که زندگی فقیرانه را تحملپذیر میکند.
یکی دیگر از دانشجویان محترم برای طی کردن دوره کارآموزی در کارخانه پلاستیک سازی مادپلاست تهران معرفی شد. بعد از اتمام دوره کارآموزی از وی خواستم مواردی را که احساس می کند ممکن است بی عدالتی در سازمان باشد بنگارد. این مواردی است که ایشان برشمرده است. هدف از این کار، کمک به رفع بی عدالتی های اجتماعی و نقد شرکت مورد نظر برای اصلاح اشکالات احتمالی است. اگر موردی به اشتباه بیان شده است، تقاضا داریم یاداوری کنند تا حذف یا توضیح داده شود. البته باید یادآور شویم که شرکت های کوچک بخش خصوصی در کشور ما با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنند. برخی مواردی که در شرکت عادلانه به نظر نمی رسد عبارتند از:
1) ساعت کار طولانی: طبق گفته مدیر شرکت چون دستگاه های پلاستیک سازی باید بی وقفه یا با وقفه کم کار کند (به دلیل بالا رفتن دمای دستگاه ها) کارگران این شرکت مجبورند بیشتر روزها بیش از 12 ساعت مشغول به کار باشند و از آنجا که بیشتر کارگران ایرانی طبق قانون 37 قانون کار حاضر به کار کردن بیش از 8 ساعت در یک شیفت نیستند و شرکت مورد بحث نیز شرکتی تازه تأسیس می باشد، شرکت قادر به استخدام 2 شیفت کارگر نمی باشد(به دلیل هزینه زیاد)، از این رو بیشتر از کارگران پاکستانی نیروی کار شرکت خود را تأمین کرده است و این کارگران برای تأمین معاش خانواده خود حاضرند حتی بیش از 12 ساعت در روز نیز کار کنند. که این موضوع با کرامت انسانی نیروی کار تناسب ندارد.
2) حق اعتراض: چون اغلب کارگران این شرکت پاکستانی می باشند و تعهدی برای ماندن آنها در شرکت نیست، کارگران شرکت حتی با وجود احساس ناراحتی، و داشتن نقد به عملکرد شرکت به دلیل ترس از دست دادن شغل خود از حق اعتراض به مدیر شرکت صرف نظر می نمایند.
3) بیمه نبودن و عدم رعایت شرایط ایمنی در شرکت: در این شرکت اگر حادثه ای برای کارگر پیش آید هیچ کس مسئول پاسخ دادن به این کارگران نیست چون کارگران این شرکت بیمه نیستند. البته ملاحظه شده است که خود کارگران شرکت نیز ایمنی را رعایت نمی کنند با این که مدیر شرکت دستکش و ماسک تأمین کرده است! چون در شرکت پلاستیک سازی، پلاستیک ها ذوب هم می شود، اما سیستم تهویه شرکت اصلاً مناسب نیست و ممکن است سلامت کارگران به خطر بیفتد.
مواردی که با عدالت در این شرکت تطابق دارد عبارتند از:
1) وجود سیستم مناسب پرداخت مبتنی بر عملکرد: طبق مشاهده، متناسب با میزان ساعت کاری وحجم کاری، دستمزدهای عادلانه به کارگران پرداخت می شود. و دستمزد اضافه کاری نیز به کارگران پرداخت می شود. که این خود نوعی عدالت در توزیع عواملی است.
2) افزایش انگیزه: از آنجا که کارگران این شرکت غیر ایرانی هستند و از خانواده های خود دور هستند، مدیر این شرکت برای افزایش انگیزه و روحیه کارگران هر چند روز که مرخصی بخواهند به آنها می دهد( البته از حقوقشان کم می شود). جالب این که مدیریت شرکت، کارگران را آخر هر هفته به تفریح می برد، که در تقویت نیروی کار موثر است.
امید است که کاستی های و بی عدالتی ها به تدریج جای خود را به عدالت محوری بدهد و روحیه نشاط و کاری در این شرکت و سایر سازمان های کشور افزایش یابد.
الهه ایمانی، محمدرضا آرمان مهر
در هر سازمانی عدالت و بی عدالتی هایی خواسته یا ناخواسته رخ می دهد. یکی از دانشجویان گرامی برای طی کردن دوره کارآموزی در کارخانه سیم و کابل مغان معرفی شد. بعد از اتمام دوره کارآموزی از وی خواستم مواردی را که احساس می کند ممکن است بی عدالتی در سازمان باشد بنگارد تا منتشر شود. این مواردی است که ایشان برشمرده است. یادآوری می شود که هدف از این کار، کمک به رفع بی عدالتی های اجتماعی و نقد سازمان مورد نظر برای اصلاح اشکالات احتمالی به صورت مصداقی است. اگر موردی به اشتباه بیان شده است یا واحد مربوطه توضیحی دارد، تقاضا داریم یاداوری کنند تا حذف یا توضیح داده شود. برخی از بی عدالتی ها در این کارخانه عبارتند از:
1) مزایایی برای طبقه بندی شغلی در نظر نگرفته شده است. در کارخانه هایی که زیر350 نفر کارگر دارند طبق قانون کار، کارفرما الزامی ندارد که طرح طبقه بندی حقوقی کارکنان را اجرا نماید. از این رو به اجرای سیاست حداقل دستمزد مبادرت می نمایند. و مدرک تحصیلی، تخصص، پست سازمانی و شرایط سختی کار در نظر گرفته نمی شود.
2) ارتقای عملی وجود ندارد. یعنی در صورت ارتقای یک سرپرست به مدیریت یا یک کارگر به سرپرستی، مزایای اضافی به او تعلق نمی گیرد. این عوامل بی عدالتی انگیزه اصلی پرسنل را برای کارکرد مطلوب از بین می برد.
در کنار این موارد، عواملی نیز هستند که موجب عدم ترک خدمت از جانب پرسنل و دلگرمی آنها می شود:
1) اکثر کارکنان از کارفرمای خود و رفتار دوستانه ایشان راضی هستند.
2) خدمات رفاهی اعم از وسایل گرمایشی و سرمایشی، وسایل مربوط به ایمنی پرسنل، سرویس رفت و آمد کارگران، خانه بهداشت مستقر در کارخانه، محیط کاری مناسب در اختیار پرسنل قرار گرفته است.
3) دستگاه ها به وسایل ایمنی مکانیکی و برقی مجهز هستند. وسایل باربری سنگین مانند لیفتراک برای ایمنی از خطوط مشخص در کارخانه عبور می کنند.
4) تدابیر بهداشتی دیگری نیز انجام گرفته است، مثلا در کارخانه از مس و مواد شیمیایی و خطرناک برای ساخت روکش سیم و کابل استفاده می شود. همچنین حین کار با این مواد روزانه شیر یا خوراکی های سم زدای دیگر به کارگران داده می شود.
این عوامل سبب ارتقای جایگاه کارگران به عنوان عامل اصلی تولید است و امید است که کاستی های موجود نیز با عنایت مدیریت کارگاه برطرف شود تا روحیه عدالت ورزی به روحیه کاری بیشتر منجر گردد.
نورا امیری، محمدرضا آرمان مهر