آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

شعر عدالت(27): داد خواهی و داد گستری در شعر فارسی دری(2)

 هیچ تردیدی نخواهد بود که بگوییم تمام حرکت های انقلابی و تحول طلبانۀ انسان‌ها در درازای تاریخ گونه یی از دادخواهی گروهی مردم بوده است؛ اما با اتکا به شیوه‌های خشونت بار. قیام سپارتاکوس در آن سوی سده های دور یک قیام دادخواهانه است، برای آن که نمی خواهد در یک مبارزۀ خونین کشته شود و یا هم او بردۀ دیگری را بکشد، تا دیگران بخندند و از جان دادن آنها لذت ببرند. دادخواهی راه رسیدن به داد است، برای آن که باهم زیستن و بهتر زیستن و در صلح و دوستی زیستن، بدون داد و داد گستری نه پایه یی دارد ونه هم ریشه‌یی . منازعه ها وجنگ ها همه از خط بی عدالتی بر می خیزند. بی عدالتی که از میانه بر خیزد، دیگر چیزی برای جنگ و منازعه باقی نمی ماند. حافظ ما را به نشاندن نهال دوستی رهنمایی می کند تا زندگی ما همیشه چنان بهاران سبز و خرم باشد:

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد/ نهال دشمنی بر کن که  رنج بی شما آرد

 یا جای دیگر آسایش دو گیتی را در مروت با دوستان و مدار را با دشمنان می داند:

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا

در شعر کلاسیک فارسی دری شاید کمتر شاعری را بتوان یافت که به موضوع داد و دادگری نپرداخته باشد. فراخوان شعر فارسی دری برای باهم زیستن و بهتر زیستن پیامی است برای همۀ بشریت، که از این نقطه نظر شعرفارسی می تواند در میان شعر جهان جایگاهی بسیاربشکوه، بلند و افتخار آمیز داشته باشد. 

شیخ سعدی وقتی به انسان نگاه می کند، ماهیت انسان را در نظر دارد، نه رنگ او را و نه زبان و دین و آیین او را. برای آن که همگان از یک گوهر آفریده شده اند و بندگان خداوند اند، درد یک انسان درد همه انسان ‌هاست. نجات یک انسان نجات یک جامعه است و کشتن یک انسان کشتن یک جامعه.

بنی آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش زیک جوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضو ها را نماند قرار

نگاه سعدی به امیران و شاهان چنان است که پیوسته آن ها را به داد و دادگری فرامی خواند. او می گوید شاهان مردم آزار را مرگ بهتر است تا زندگی:

ای زبردست زیردست آزار/ گرم تاکی بماند این بازار

به چه کار آیدت جهان داری/ مردنت به که مردم آزاری(ادامه دارد)

پرتو نادری

شعر عدالت(26): داد خواهی و داد گستری در شعر فارسی دری(1)

داد خواهی، پند و اندرز حکیمانه و شناخت هستی برای بهتر زیستن و باهم زیستن، در طیف گستردۀ مضمون و محتوای شعر فارسی دری جایگاه بزرگی دارد.  این جا از این روزنه نگاهی داریم به شعرچند تن از بزرگان شعر فارسی دری که پی گیری این موضوع در شعر همه شاعران بحثی خواهد بود بسیار دراز دامن که به سال ها  پژوهش و تحقیق گروهی نیاز دارد.

زیستن در داد و مبارزه در برابر بیداد، از دغدغه های همیشه‌گی انسان است. انسان تا زیسته است، در هوای عدالت زیسته است و تا که زنده گی به سر می برد، هوای رسیدن و زیستن در عدالت و داد را دارد . از این نگاه انسان همیشه موجودی است دادخواه. گاه از نفس اماره به نفس لوامه و به نفس مطمینۀ  پناه می برد و ازشر نفس اماره به دادخواهی بر می خیزد. شاید نتوان انسانی را تصور کرد که پس از اجرای کار ناروایی  به سرزنش وجدان گرفتار نیامده باشد. اگر کسی خود را فارغ از هرگونه سرزنش وجدان بداند، می شود در انسان بودن او شک کرد که انسان تنها غریزه نیست، و آن چیزی که انسان را از دایرۀ تنگ وسیاه غریزه بیرون می کند، معنویت اوست، وجدان اوست و خرد اوست و آن تاج کرمناست که خداوند بر سر او نهاده است. با هرکار ناروایی انسان به وجدان خود پناه می برد، ملول و سر افگنده  و از شرنفس اماره به داد خواهی بر می خیزد. چنین است که به سرزنش وجدان گرفتار می آید، همان چیزی که در میان مردم به نام عذاب وجدان شناخته شده است. رودکی سمرقندی بزرگترین مردانه‌گی و آسایش را در آن می داند که انسان بر نفس امارۀ خود حاکم باشد و بر دیگران یاری رسان.

گر بر سر نفس خود امیری مردی/ بر کور و کر ار نکته نگیری مردی

مردی نبود فتاده را پای زدن/ گر دست فتاده یی بگیری مردی

در گام دیگر وقتی زنده‌گی انسان تهدید می شود، و زورمندان حق او را می ربایند، او به قانون و مجریان قانون پناه می برد و به دادخواهی بر می خیزد و نظام باید او را به داد برساند؛ اما پیوسته چنین نیست که مجریان قانون دادخواه را به داد برسانند؛ برای آن که در درازی تاریخ دستگاه های حاکمه بیشتر پاسدارا جایگاه زورمندان بوده است. 

پناه بردن انسان به درگاه خداوند خود گونۀ دیگری از داد خواهی است. انسان آن گاه که در رسیدن به حق خود نا امید می شود، زورمندان بر او می تازند و مجریان قانون از او حمایت نمی کنند، آن‌گاه به خداوند پناه می برد و دادخواهی می کند و می خواهد تا خداوند او را به داد برساند. باور مندی انسان به عدالت خداوندی و روز باز پرس بزرگترین روزنۀ امیدی است که انسان در روشنایی آن توانسته است تا پیوسته کوله بار سنگین دشواری‌های زنده‌گی را بردوش کشد و به امید روز باز پرس و عدالت خداوندی شکیبایی پیشه کند. به گفتۀ فردوسی:

ستا‌نندۀ داد آن کس خداست/ که نتواند از پادشاه داد خواست (ادامه دارد)

پرتو نادری

برخی تدابیر اسلام در جهت توزیع عادلانه درآمد(5)

دوم - خمس: در خمس که عمده ترین دریافتی آن از درآمد کسب است، در صورتی که از مخارج سال اضافه بیاید، یک پنجم باقیمانده گرفته می شود که این نشانگر بخشودگی مالیاتی درآمدهای پایین است. سه سهم از خمس برای یتیمان، مسکینان و درراه ماندگان سادات است، و سه سهم دیگر که در اختیار رسول خدا (ص) بود، بیشتر توسط حضرت، صرف کمک به فقرا می شد. امیرمومنان(ع) فرمود: «آن هنگام که ما خاندان محمد (ص) در خانه های بی در و بی سقف می زیستیم، و لباس درستی نداشتیم و بیشتر ما هنگام نماز به نوبت از یک لباس استفاده می کردیم، چه بسا مالی می رسیدکه خدا آنرا فقط حق ما قرار داده بود، رسول خدا ایثار می کرد و آنرا به صاحبان اموال و قوی دستان می بخشید تا شاید از این راه  دل آنها به اسلام  متمایل شود(شیخ صدوق ،۱۴۰۳: ۲/ ۳۷۳ و ۳۷۴).
سوم - خراج: در وضع مالیات خراج توانایی خراج گزاران در نظر گرفته می شود. امیرمومنان(ع) در فرمان به مالک  دستور می دهد که اگر رعایا  از سنگینی خراج شکایتی داشتند، آنرا در جهت بهبود حال آنها تخفیف ده(دشتی، 1369: 176). خراج از زمین هایی که با جنگ فتح شده گرفته می شود و ملک همه مسلمانان است. حاکم اسلامی جهت تقویت دین و جهاد با  کافران و مصالح عمومی از آن استفاده می کند(حر عاملی، 1412: 15/ 110).
چهارم - جزیه: فقط از اهل کتاب گرفته  می شود(حر عاملی، 1412: 15/126)که هم از مسلمانان ثروتمندترند، و هم از پرداخت خمس وزکات معافند. درباره مصرف آن، در صدر اسلام به مهاجران پرداخت می شد که از فقیرترین افراد بودند، اما بعد به همه آنان که در راه دفاع از اسلام جهاد می کنند، می رسد(شیخ مفید، 1417: 274), برخی گفته اند: کار به دست ولی امر است و می تواند به فقرا نیز بدهد (طباطبایی، 1414: 7/ 289 و 490)
این موارد نشانگر آن است که بخش اصلی مالیات دریافتی دولت اسلامی از ثروتمندان بوده است، و از سوی دیگر توزیع و مصرف مالیات های مزبور در بیشتر اوقات به نفع صاحبان درآمدهای پایین است.

برخی تدابیر اسلام در جهت توزیع عادلانه درآمد(4)

ت- ب- وظیفه حکومت
اقتصاددانان بخش عمومی اذعان دارند که ارزش های اجتماعی ممکن است لازم بداند که دولت در زمینه توزیع درآمد و ثروت که از نظام بازار و از انتقال حقوق مالکیت از راه ارث بدست می آید، تعدیلاتی را اعمال نماید. و این تعدیل ها را که در جهت انطباق درآمد و ثروت با آنچه که از نظر جامعه  وضع مناسب یا عادلانه توزیع تلقی می گردد، در حیطه وظیفه توزیعی دولت قرار می دهند(ماسگریو،۱۳۷۲ :۶و۷).
دولت اسلامی در مواردی باهدف پر کردن شکاف درآمدی بین اقشار اجتماعی در اقتصاد دخالت می کند. در این رابطه بیشتر سیاست های اسلام  سیاست های درآمدی و مالی است که طی آن دولت بیشتر درآمد خود را از ثروتمندان کسب می کند(از طریق وضع مالیات بر آنها) و بیشتر هزینه های خود را صرف رفاه محرومان می کند.
در جانب درآمدها اسلام چهار مالیات شرعی را بیشتر از ثروتمندان می گیرد:
اول- زکات . به نظر می رسد احکام زکات معلول رفع فقر از جامعه است. موارد هشتگانه مصرف زکات(توبه:۱۰)بیشتر به طبقات پایین جامعه تعلق می گیرد(حر عاملی،۱۴۱۲ :۹/ ۱۷۵ - ۱۰۸)حتی در زکات فطره که مالیات ثابت سرانه ای است، در صورتی پرداخت آن واجب است که فرد قادر به تامین مخارج سال خود باشد(همان:۱۵/ ۱۲۶)
دوم – خمس (ادامه دارد). 

برخی تدابیر اسلام در جهت توزیع عادلانه درآمد(3)

 پ- تحریم ربا
ربا در اسلام در ردیف پیکار با خدا و رسول او است.(بقره:۲۷۹-۲۷۸) و صاحبان پول اجازه دارند با انعقاد قراردادهای مشارکت، مضاربه و…با کارفرما شریک شوند و در خطر سرمایه گذاری سهیم شوند، به طوری که باید سود و زیان احتمالی بین دو عامل اصلی تولید یعنی  کار و سرمایه عادلانه تقسیم شود. شاید مهمترین اثر تحریم ربا در اقتصاد، لغو بازار وام باشد، به این صورت که بازاری بوجود نخواهد آمد که عده ای بتوانند ربا بدهند و عده دیگر ربا بگیرند(صدر،1374: 294)  و این به نوبه خود سبب افزایش تقاضای سرمایه گذاری خواهد شد(صدر،1374: 304)  .
ت- توجه به محرومان وآسیب پذیران
گروهی در جامعه به دلیل عدم توانایی در فعالیت اقتصادی، و یا عدم زمینه مناسب جهت فعالیت، قادر به تامین نیازهای خود نیستند، اسلام دو راه مشخص جهت کمک به آنها مطرح کرده است:
ت- الف- مسوولیت ملت
مردم وظیفه دارند در سوانح طبیعی مثل زلزله ،سیل و…به یکدیگر یاری رسانند، و خداوند کوتاهی کنندگان در راه انجام این وظیفه را تهدید به نابودی و جانشینی گروه دیگری بجای آنها کرده است(محمد:۳۸). پیامبر اسلام (ص) می فرماید:«ما آمن بی من بات شبعان وجاره جائع؛(کلینی ،۲:۱۴۰۵/ ۶۶۸) آنکه شب سیر بخوابد درحالی که همسایه اش گرسنه است، به من ایمان نیاورده است.» حتی پیامبر(ص)  اهل آبادی را که شب گرسنه ای درآن بخوابد از جمله کسانی شمرده است که خدا در قیامت به آنان نظر نمی کند(حر عاملی،۱۴۱۲: ۱۲/ ۱۳۰) 
ت- ب- وظیفه حکومت(ادامه دارد)

برخی تدابیر اسلام در جهت توزیع عادلانه درآمد(2)

در جهت تقویت بازار سرمایه انسانی، اسلام بر گسترش روابط حقوقی کار و دستمزد عادلانه تاکید دارد:

 الف- گسترش روابط حقوقی کار 

کارفرما و کارگران در اقتصاد اسلامی می توانند نه بر اساس عرضه و تقاضای بازار کار، بلکه بر اساس تقسیم در آمد و سود واقعی فعالیت های اقتصادی در قراردادهایی مثل مشارکت، مضاربه، مزارعه و مساقات عمل کنند، و یا بر اساس عقد اجاره در مقابل دستمزد ثابت کار کنند، یا ترکیبی از آن دو را انتخاب نمایند و خطر و ریسک کارهای خود را کاهش دهند. به عبارت دیگر این روابط و قراردادها قدرت چانه زنی سرمایه انسانی را افزایش می دهد(موسویان،۵۲:۱۳۸۰) مثلا در شرایط اطمینان، نیروی کار می تواند در سود حاصل از مشارکت کار و سرمایه شرکت جوید، و در اوضاعی که با ریسک زیادی همراه است می تواند به شرط گرفتن دستمزد به کار مشغول شود، در حالی که سرمایه دار به علت تحریم ربا چنین انعطافی در سرمایه گذاری ندارد(صدر،1374: 268). 

ب- تاکید بر دستمزد عادلانه

در اسلام غصب یا کم دادن دستمزد کارگران در کنار گناهانی مثل اختراع دین و انسان فروشی گذاشته  شده است. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: « ان الله غافر کل ذنب، الا من احدث دینا او اغتصب اجیرا اجره او باع حرا؛(حکیمی،۴:۱۳۷۸/۴۵۶) خداوند هر گناهی را می بخشد مگر اینکه کسی دینی بسازد؛ یا مزد کارگری را غصب نماید یا آزادی را به بردگی بفروشد.»

به طور کلی در بازار سرمایه انسانی، اسلام به دنبال تقویت این بازار است، و به نیروی انسانی اهمیت می دهد. در یادداشت های بعدی نگرش اسلام به دو بازار سرمایه مالی و سرمایه فیزیکی بررسی خواهد شد.

برخی تدابیر اسلام در جهت توزیع عادلانه درآمد(1)

هر چند رعایت توازن و برابری(معیار جمع گرایی اخلاقی) اهمیت فراوان دارد، و در حقوق اولیه، ثروت های عمومی و فرصت ها پسندیده است، اما بنا به عقل و نقل (نحل:71) باید استحقاق ها رعایت شود، اسلام طبیعی بودن اختلاف افراد در ثروت و مالکیت را می پذیرد، اما نه اختلاف شدیدی را که منجر به فقر طبقه دیگر شود، زیرا اختلاف فاحش طبقاتی جز با ظلم و استثمار ممکن نیست. اما مانند جامعه سوسیالیستی تفاوت طبقات را به کلی محکوم نمی کند(مطهری،1363: 229).

قوانین توزیعی اسلام در راستای اصلاح، تعدیل، و تقویت سه بازار سرمایه مالی، فیزیکی و انسانی است. در جهت تقویت بازار سرمایه انسانی، اسلام بر گسترش روابط حقوقی کار و دستمزد عادلانه تاکید دارد. در راستای تعدیل بازار سرمایه نقدی(مالی)، اسلام با تحریم  ربا  وارد عرصه شده است. علاوه بر سه اقدام فوق در مرحله چهارم، اسلام با وضع احکامی به نفع فقرا  ومحرومان دست دولت را در دخالت در اقتصاد و کمک به اقشار آسیب پذیر از طریق گرفتن مالیات های مختلف از ثروتمندان و پرداخت به محرومان بازگذاشته است، به طوری که در این مرحله ، اسلام رقابت افراد وگروه هایی را که در بازارهای سرمایه ای فوق عمل می کنند تبدیل به رقابت عادلانه در کسب درآمد می کند.

Inflation in iran

As promised, from time to time, the blog looks like social considerations to be fair or unfair. The subject of inflation is a subject with many challenges among scientists, especially the science of economics. Even some economists see inflation as a condition for economic growth. But everybody agrees that high inflation is anti-economic. In the current situation of a country with relatively high inflation, this is considered unfair in these areas:

1.The fact that a sharp inflation will reduce the growth of social, and it will be harder to feed the middle classes and deprive them of social growth.

2.The wealthy have a lot of solid property (such as land, buildings, etc.), while the poor do not have these assets; in inflationary conditions, as property is steadily growing, inflation is also in the interest of the rich people.

3.High inflation for wage-earners with high fixed salaries is a huge loss because their salaries are paid through annual contracts and are not usually adjusted according to inflation over the years. Therefore, the real wages of them are reduced and they suffer from high inflation.

It seems that in every way it is necessary to control this dilemma. In general, economists believe that inflation is a tax that the government takes from the poor and pays to the rich. Of course, considering the importance of this issue, consideration of the dimensions of this issue will continue in the subsequent notes.

عدالت در اندیشه شهید مطهری(3)

برخی اندیشمندان به حقوق طبیعی (Natural Laws) توجه ویژه ای دارند. خواست خداوند و انسان و وجود غایت در خلقت انسان منابع اصلی شناخت عدالت دینی هستند، و هیچ عنصر اعتباری مثل ثروت، قدرت و...قیدی بر این نظریه نیست(خاندوزی،1383: 151). عدالت اجتماعی جایگاه به حق و طبیعی افراد، و مترادف با وضع سلامت نظام اقتصادی است. به نظر این گروه، مشخصه نظام سالم و عادلانه، استقلال و رشد ثروت در آن است. برای رسیدن به این هدف دو معیار بیان شده است:1. فرصت بکارگیری استعدادها و استفاده از ثروت های عمومی برای همه یکسان باشد.2.مالکیت خصوصی محترم شمرده شود(مطهری ،1363: 241).

قاعده اخلاقی در واقع مسیر ساخت نظام اسلامی را معین می نماید. قاعده اخلاقی مهم ایشان جمع آبادی دنیا و آخرت است، توجه این رویکرد به رشد و پیشرفت مادی بیش از سایر نگرش ها است، و به اخلاق دنیاسازانه توجه دارد. با این که در عین حال دنیا پرستی، پول پرستی و هواپرستی را نفی می کند(مطهری،1363: 17) این رویکرد، اهداف عدالت خواهانه را به گونه ای پیگیری می کند که با رشد تعارض نداشته باشد.

در نقد نظریه حقوق طبیعی شهید مطهری می توان  گفت که نگرانی های توازن ثروت و محرومیت ستیزی در این دیدگاه کمتر دیده می شود. با این حال زمینه رشد اقتصادی را مدنظر دارد.

عدالت در اندیشه شهید مطهری(2)

شهید مطهری با الهام از «فاستبقوا بالخیرات» میدان فعالیت اقتصادی را به میدان مسابقه تشبیه می نماید که همه افراد حق فطری شرکت در آن را دارند، و بسته به استعداد و تلاش خود بهره می برند(صدر، ۱۳۷۴: ۳۳۱و۳۳۲). از نظر شهید مطهری، مقتضای عدالت آن است که تفاوت هایی که در جامعه است تابع استعدادها و لیاقت ها باشد، و فرق نگذاشتن بین با استعداد و بی استعداد در واقع عین ظلم است. مقتضای عدالت این است که هر چیز در جای مناسبش قرار گیرد، «العدل یضع الامور مواضعها». مطابق دستور اسلام از نظر امکانات همه باید مانند دندانه های شانه«کاسنان المشط» مساوی باشند، اما از نظر کسب امتیازات، مصداق «قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون»باشند (مطهری، مرتضی، بیست گفتار، انتشارات صدرا ،پنجم، ۱۳۵۸، ص ۱۰۹-۱۱۵)

این رویکرد به نظام سازی عقلانی می پردازد، و متن محوری کمتری دارد. با استناد به آیه قسط (حدید:۲۵) عدالت اجتماعی را هدف اصلی انبیا ذکر می نماید. و آنرا پایه فلسفه حقوق اجتماعی می شمارد. این نگرش محتوایی استحقاق گرایانه دارد، به عبارت دیگر عدالت یعنی رعایت برابری در زمینه استحقاق های برابر، و یا رعایت شایستگی ها و اعطای کل ذی حق حقه. به نوعی عدالت با حقوق طبیعی عجین است و رقابت عادلانه را تایید می کند(ادامه دارد)