آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

عدالت در رفتار اجتماعی امام علی علیه السلام (2)

اصلاح اجتماعی (شکست نظام طبقاتی)
رسول گرامی اسلام (ص) با همه به ‌صورت مساوی برخورد می‌کرد. اما بعد از رسول خدا _صلی‌الله علیه و آله ـ انواع تبعیضات در تقسیم مدیریّت‌ها، و توزیع بیت‌المال صورت گرفت که قابل چشم‌پوشی نبود. خلیفه اول بزرگان انصار را در لشکرهای خود فرماندهی نمی‌داد و تنها ثابت بن قیس را با اصرار و اجبار به کار گماشت که انصار اعتراض کردند(تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۹/ الغارات، ثقفی، ص ۳۲). خلیفه دوم و سوم آنقدر در زنده شدن روح نژادپرستی افراط کردند که همه زبان به اعتراض گشودند(عرب به طور افراطی خود را بر غیر عرب برتری می‌داد). بنی‌امیّه همه مراکز کلیدی کشور را در زمان خلیفه دوم و به خصوص در زمان خلیفه سوم در دست گرفتند و یک نظام طبقاتی جاهلی به وجود آوردند، که شباهتی با جامعه رسول خدا ـ صلی‌الله علیه و آله‌ ـ نداشت. 

حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ یکی از اهدافش، شکستن بافت طبقاتی ظالمانه موجود جامعه بود. موجودی بیت‌المال را مساوی تقسیم کرد، که اعتراض امتیازخواهان بلند شد. به همه سه درهم داد و برای خودش هم سه درهم برداشت و به آزاد کرده خودش قنبر هم سه درهم داد. امام علی (ع) بر خلاف شیوه‌های سه خلیفه قبلی، بزرگان انصار را ولایت داد، از قریش و بنی‌هاشم هم استفاده کرد، و حتّی در نشستن و برخاستن نیز چونان رسول خدا ـ صلی‌الله علیه و آله ـ عدالت رفتاری را رعایت کرد. روزی اشعث بن قیس بر امام علی ـ علیه‌السلام ـ وارد شد، دید که حضرت امیرالمومنین علی ـ علیه‌السلام ـ در میان عرب و غیر عرب از نژادهای گوناگون نشسته است و جای خالی برای او نیست، با ناراحتی به امام علی _ علیه‌السلام ـ اعتراض کرد که:‌ ای امیرمومنان، سرخ‌پوست‌ها بین ما و تو فاصله انداختند (به اعراب بادیه‌نشین که در آفتاب چهر‌ه‌شان سرخ می‌شد و ایرانیان که رنگشان سرخ و سفید بود، سرخ پوست می‌گفتند).حضرت امیرالمومنین علی ـ علیه‌السلام ـ خشمناک شده، به او فرمود: چه کسی مرا بر این آدم‌های چاق و فربه یاری می‌دهد؟ و نپذیرفت که ایرانیان و غیر عرب پراکنده شوند، تا اشعث و دیگر بزرگان عرب در کنار امام علی ـ علیه‌السلام ـ بنشینند (کتاب الغارات، ثقفی، ص ۳۴۱/ نقش ائمّه در احیاء دین، ج ۱۴، علامه عسگری) . و در تقسیم مساوی بیت‌المال به حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ اعتراض کردند و گفتند: آیا این عدالت است که بین ما و آنان که با شمشیر ما مسلمان شدند یا بنده آزاد شده ما هستند، یکسان عمل کنید و به همه سه درهم بدهید؟. حضرت حتی نسبت به کودک سقط شده دشمن نیز عدالت ورزید: چون لشکر بصره پس از شکست در جنگ جمل فرار کردند و به شهر هجوم می‌بردند، زنی حامله از فریاد‌ها و هیاهوی فراریان، به شدت ترسید و بچه او سقط شد. پس از مدتی کوتاه آن زن نیز فوت کرد. وقتی خبر به امام علی ـ علیه‌السلام ـ رسید، ناراحت شده، چنین قضاوت کرد: «دیه آن کودک و دیه آن مادر را از بیت‌المال به خانواده‌اش بپردازید». (خبر یاد شده در کتاب کافی و وافی و تهذیب و من لا یحضرء الفقیه آمده است) با اینکه مردم بصره از شورشگرانی بودند که با امام علی ـ علیه‌السلام ـ جنگیدند، چنین قضاوت عادلانه‌ای عقل‌ها را به شگفتی وامی‌دارد.

محمدرضا آرمان مهر و www.tabnak.ir

بنزین و عدالت

یکی از موضوعات چالشی این روزها افزایش بیش از 40 درصدی قیمت بنزین است. دولت تدبیر و امید در اقدامی ‌ابتکاری، بدون اعلام قبلی سهمیه بنزین خودرو‌ها را حذف کرد. در همین زمینه ‌‌مدیرعامل شرکت پالایش و پخش فرآورد‌های نفتی با اشاره به جلسه برگزار شده در زمینه تعیین قیمت بنزین، گفت: در جلسه یاد شده تصمیم بر این شد که قیمت بنزین با نرخ هزار تومان تک نرخی شود. در این باره دکتر مهدی تقوی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل اقتصادی در گفت و گو با تابناک به بررسی اهداف دولت و همچنین تاثیرات این اقدام پرداخته است که با خلاصه و ویرایش اندک در این یادداشت ارائه می شود:

من از ابتدای اجرایی شدن فاز اول یارانه ها در زمان آقای احمدی نژاد با این طرح کاملا مخالف بودم، زیرا از دید من این طرح مردم را فقیر و فقیرتر می​کند. زمانی که آمارهای اجتماعی را می بینیم مشاهده می کنیم که آسیب های اجتماعی بعد از اجرای هدفمندی یارانه ها چقدر رشد داشته و توزیع در آمدها هم غیر عادلانه تر شده است. دولت ما هیچ وقت از تجربه های گذشته درس نگرفت این طرح را یک بار اقای رفسنجانی، یک بار اقای احمدی نژاد اجرایی کردند که در ذهن مردم بسیار منفور شدند و در حال حاضر هم دولت آقای روحانی مشغول اجرایی کردن این طرح هستند. تعدادی از افراد در جامعه که سالم زندگی می کنند و درآمدهای سالم هم دارند و طبق این در آمد هم زندگی می کنند، با اجرایی شدن این طرح روز به روز فقیر تر می شوند. در واقع هنر دولت این است که رفاه اقتصادی و اجتماعی مردم را روز به روز افزایش دهد و این تعریف یک دولت واقعی است. از دید من وظیفه دولت افزایش رفاه اقتصادی- اجتماعی مردم است. بهداشت مجانی، مدارس مجانی، کمک به کسانی که درآمد بسیار پایینی دارند. اینها جز مواردی است که وظیفه دولت به شمار می آید و ما نظاره گر این هستیم که در حال حاضر دولت هیچ کدام از این وظایفش را انجام نمی دهد.

الان دولت با مشکلات مالی و کسر بودجه مواجه شده است. تاثیرات حذف بنزین یارانه ای و تک نرخی کردن آن و افزایش سیصد تومانی آنچنان زیاد نیست و نمی تواند درآمد دولت را بالا ببرد و جبران مشکلات مالی دولت را بکند. البته شاید دولت برای کاهش مصرف سوخت این کار را انجام داده است که من فکر نمی کنم این اقدام دولت باعث کاهش مصرف بنزین حتی در کوتاه مدت شود. اگر دولت می خواهد با افزایش قیمت بنزین مانع از قاچاق بنزین شود راه اشتباهی در پیش گرفته است. دولت به این جهت به دنبال افزایش قیمت بنزین است که بتواند از این ناحیه درآمد کسب کند. در عین حال کارشناسان اقتصادی که به دولت مشورت می دهند، صرفه جویی در مصرف را یکی دیگر از دلایل افزایش قیمت بنزین می دانند ، حال آنکه تجربه هدفمندی یارانه ها نشان داده است که در مصرف بنزین صرفه جویی نشده است آن هم به این دلیل که تا پیش از این مردم به اندازه نیاز، بنزین استفاده می کردند و الان هم به اندازه نیاز بنزین به باک می زنند. در عین حال افراد کم درآمد یا ماشین ندارند و یا اگر داشته باشند به دلیل افزایش قیمت سوخت در مصرف آن زیاده روی نمی کنند. بنابراین می توان به این نتیجه رسید که کسانی که از این بنزین استفاده می کنند افراد ثروتمند و پردرآمد جامعه هستند که در هر حالتی از خودرو استفاده می کنند.

بهتر است دولت مانند کشور انگلیس از ثروتمندان مالیات بگیرد و برای فقرا هزینه کند. درحالی که با اجرای قانون هدفمندی یارانه ها فقرا فقیرتر شده و ثروتمندان ثروتمند تر می شوند. در طرح هدفمندی قرار بود انرژی گران شود که انجام شد و قرار بود مقدار پولی که جمع آوری می‌شد را هم 20 درصد برای دولت، 30 درصد برای بخش تولید، 50 درصد هم بین مردم مصرف کننده تقسیم کنند. اما آن 30 درصد تولید به کارگاه‌ها تخصیص داده نشد، در نتیجه تعداد بسیار زیادی از واحد‌های تولیدی از بین رفتند، چون هزینه‌ها بسیار بالا رفته بود. افزایش قیمت حامل های انرژی اثری جز تورم بالا را در پی نداشت. بنزین در کشور ما یکی از مهم‌ترین کالاهای تورم‌زاست. به محض اینکه بنزین و دیگر سوخت‌ها گران شود، تاثیر مستقیم منفی خود را روی معیشیت و زندگی مردم خصوصا قشر متوسط و ضعیف می گذارد. به محض اینکه بنزین و دیگر سوخت‌ها را گران کنید، انگار سر یک زنجیر را به حرکت درآوردید که اثر ‌آن به سرعت و شدت دیگر عرصه‌های اقتصاد و معیشت مردم را تحت تاثیر قرار می‌دهد. بعضی‌ها می‌گویند، سوخت از کشور قاچاق می‌شود؛ این راهش نیست که هر سال قیمت سوخت را افزایش دهید. اما تورم این اقدام  اخیر دولت کم است، زیرا بیشتر روی حمل و نقل تاثیرات تورمی خواهد داشت. 

تصمیماتی که دولت می گیرد وقتی عقلایی باشد؛ قابل تحلیل است. اما اینکه دولت صبح از خواب بیدار شود و بگوید بنزین یارانه ای حذف، خیلی قابل تحلیل نیست. در واقع من در این مورد زیاد فکر کردم اما دلیل اصلی این اقدام در این برهه زمانی را هنوز متوجه نشدم. معلوم نیست این سیاست جدید را دولت از کجا آورده است. برنامه ریزی در سطح کشور پایین آمده است. در گذشته همه تصمیمات اقتصادی در سازمان برنامه و بودجه تدوین می شد، اما امروز تصمیمات اقتصادی دولت در دفتر رئیس جمهور گرفته می شود. بنابراین تحلیل گر اقتصادی که تحلیل هزینه و فایده بکند که مثلا سیصد تومان افزایش قیمت بنزین چه فواید و چه نواقصی دارد، وجود ندارد.

عدالت در قرآن (6)

از آنجا که اسلام مکتب عدل و اعتدال است، راه مستقیم است و امت اسلامی امت میانه و وسط است و نظام آن عادلانه می‌باشد، از این رو شناخت مفهوم عدالت به معنای واقعی آن با استفاده از آیات و روایات و سپس بکارگیری آن در جامعه امری انکارناپذیر است. عدالت اصل و مبدأ هستی قرار گرفته و هستی بر اساس آن و مطابق با آن به وجود آمده است: و تمت کلمت ربک صدقاً و عدلا لا مبدل لکلماته و هو السمیع العلیم(سوره انعام:115): کلام خدای تو از روی راستی و عدالت به حد کمال رسید و هیچ کس تبدیل و تغییر آن کلمات نتواند کرد و او خدای شنوا و دانا (به گفتار و کردار خلق) است. و از دید پیامبر اکرم (ص) که خود عدل مجسم است، عدالت محور و بنیان خلقت قرار گرفته و آفرینش آسمان‌ و زمین را بر اساس عدل استوار دانسته است: و بالعدل قامت السموات و الارض، آسمان‌ها و زمین (یا به طور کلی هستی) بر اساس عدالت استوار شده است(محسن فیض کاشانی- تفسیر المیزان،ج 5: 107). در این نگاه نیز عدل اساس خلقت و آفرینش است و آفرینش بدون آن معنا و مفهومی ندارد. توازن و تعادل و تناسب در آفرینش جهان نشان از بنای عالم بر اساس عدل است. بر همین مبنا خالق جهان لوازم بقا و ادامه زندگانی هر موجود زنده‌ای را در خلقت و آفرینش بر مبنای عدل فراهم ساخته و هر یک را به سوی کمال مطلوب آن به صورت تکوینی هدایت نموده است. قل امر ربی بالقسط(سوره اعراف: 29): بگو پروردگار من شما را به عدل و راستی امر کرده است. قرآن کتابی است آسمانی، که دستورات زندگی، چگونه زیستن برای سعادت دنیا و آخرت در آن نهفته است و عدالت که یکی از مفاهیم با ارزش این کتاب می‌باشد، از آغاز خلقت تا ابد جایگاه ارزشی خود را نزد بشر حفظ کرده است و به خاطر ذات عدالت خواهانه آدمی که ریشه در صفات پروردگار دارد، انبیاء الهی مبعوث شدند تا آدم سرگشته را به راه حق و برقراری عدل که یکی از اصول اعتقادی و اصلی‌ترین اهداف پیامبران بود بازگردانند.
- عدالت در اقتصاد
نظام اقتصادی اسلام بر اساس عدالت است، یعنی طوری برنامه‌ریزی شده که حق کسی از بین نرود و هر صاحب حقی بتواند متناسب با کار یا نیازش زندگی راحتی داشته باشد. در اسلام سفارش شده که باید ساعات خود را برای چند موضوع تقسیم کرد: ساعاتی برای تفریح و لذت حلال و ساعاتی برای عبادت و ساعاتی برای کار. تا به این صورت تمام نیازهای مادی و معنوی تأمین شود(نهج‌البلاغه فیض الاسلام : ص 1271). در زیر دو شاخه از عدالت در اقتصاد بررسی می‌شود:
الف- عدالت در توزیع
حضرت علی (ع) در زمان حکومت خود، نه تنها تمام تلاش خود را برای برقراری عدالت اقتصادی و اجتماعی انجام داد، بلکه دست به عملی زد که شاید هیچ کس در طول تاریخ این کار را انجام نداده باشد و آن پس گیری اموال از ثروتمندان و رساندن آن به دست نیازمندان بود. بعضی از انبیاء همچون شعیب بعد از توحید و نبوت، اولین پیامش درباره عدل و توزیع و هشدار به کم فروشان بود: اوفوا الکیل و لاتکونوا من المخسرین و زنوا بالقسطاس المستقیم و لا تبخسوا الناس اشیاءهم و لا تعثوا فی الارض مفسدین(سوره شعرا: 18): (ای مردم) کیل را کامل کنید و از خسارت واردکننده‌ها نباشید. اجناس را با میزان صحیح بسنجید و آنچه به مردم می‌فروشید از وزن پیمان کم نگذارید و در زمین به ظلم و فسادکاری برنخیزید.
ب- عدالت در بهره‌‌گیری و مصرف
در مقدار مصرف باید مراعات عدالت بشود. قرآن صریحاً در آیاتی چنین می‌فرماید: کلوا من ثمره اذا أثمر و اتوا حقه یوم حصاده(سوره انعام:141): شما هم از آن میوه هر گاه برسید تناول کنید و حق زکات فقیران را به روز درو کردن بدهید و... کلوا و اشربوا و لاتسرفوا(سوره اعراف:31): هم از نعمت‌های خدا بخورید و بیاشامید و اسراف مکنید.
امام صادق(ع) می‌فرمایند: اگر مردم در مصرف غذا مراعات میانه روی را بکنند، بدنشان پایدار و سالم باقی می‌ماند(النظام التربوی فی الاسلام- ص 376). علاوه بر مقدار مصرف، قرآن بر روی چگونگی آن مقدار و رعایت تقوی هم تکیه کرده و می‌فرماید: فکلوا مما غنمتم حلالاً طیباً و اتقوا الله ان الله غفور رحیم(سوره انفال: 69): از هر چه غنمیت بیابید بخورید حلال شما باد و پرهیزکار باشید که خداوند آمرزنده خطاها و مهربان به خلق است.
شهادت و گواهی بر اساس قسط
یا ایها الذین امنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط(سوره مائده: 8):ای اهل ایمان در راه خدا پایدار و استوار بوده (بر سایر ملل عالم) شما گواه عدالت و راستی و درستی باشید و... در اینجا قسط به عنوان پایه و اساس امور فردی و جمعی و معیاری است که شهادت و گواهی بر اساس آن صورت می‌گیرد.
حکومت و داوری بر اساس عدل و قسط
و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل(سوره نساء: 58): چون حاکم بین مردم شوید داوری به عدالت کنید...و ان حکمت فاحکم بینهم بالقسط(سوره مائده: 42): و اگر حکم کردی میان آنها به عدالت حکم کن. در این آیات به حکومت  و داوری و قضاومت بین مردم براساس عدل و قسط امر شده است.
در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: عمل یک روز رهبری که میان مردم به عدالت رفتار کند از عمل صد یا پنجاه سال کسی که در میان اهل و عیال خود مشغول عبادت باشد بهتراست(نظام سیاسی اسلام. ص 71)و نیز از امام صادق (ص) است که هرگز دعای رهبر عادل رد نمی‌شود(نظام سیاسی اسلام ص 71).
قیام بر مبنای قسط
لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط(سوره حدید: 25): و برایشان کتاب و میزان (عدل) نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند. این آیه شریفه قیام و انقلاب را امری مشروع و شایسته قلمداد کرده و تحقیق آن را براساس قسط مورد توجه قرار می‌دهد و بر آن تأکید دارد.
 محبوبه مفید کلانتری، حسین رشیدی نژاد، محمدرضا آرمان مهر 

فقر چالشی برای دین(2)

در این یادداشت بخش دوم سخنرانی زیبای سرکار خانم سارا شریعتی با تلخیص و ویرایش اندک ارائه می شود:
 دیروز یکی از دانشجویانم از من پرسید که شما که می گویید اصلی ترین مساله ی جامعه ی ما دین است، پس چرا بر فقر تکیه می کنید؟ به او گفتم: چون فقر صورت مساله است، اما نباید از این واقعیت غافل شویم که در جامعه ی ما همه چیز به دین ختم می شود. چرا فقر چالشی برای دین است؟ و چرا در تحلیل فقر موجود، نقش دین را برجسته می کنیم؟ چون دین است که به تعبیر گرامشی، ایده ی برابری و برادری را ایجاد می کند. دین است که تاکید می کند انسان ها طبیعت واحدی دارند و انسان به عنوان مخلوق خدا، پسر خدا، برادر و برابر با دیگر انسان هاست. دین است که می گوید ما همه فرزندان یک خداییم، همه فرزندان اسماعیل و اسحاق و در نتیجه همه با هم برابریم. دین است که با طرح ایده ی برابری طبیعی انسان، نابرابری موجود اجتماعی را غیر طبیعی می خواند. در عین حال به گفته ی گرامشی، دین تاکید می کند که این همه متعلق به این جهان نیست و در جهانی دیگر تحقق می یابد، بدین ترتیب در میان انسان ها افکار برابری، برادری و آزادی نطفه می بندد، آن هم در میان اقشاری که خود را با یکدیگر برابر نمی بینند و برادر نمی دانند و در نسبتشان با دیگر انسان ها، خود را آزاد نمی بینند. از این رو گرامشی از دین به عنوان بزگترین "اتوپیا” و بزرگترین متافیزیکی که در تاریخ ظهور کرده است، نام می برد. ادیان اما این ایده ی برادری، برابری را نه یک اتوپیا که "وعده ی خدا” می دانند و تاکید دارند که پیامبران برای ابلاغ این دعوت مبعوث شده اند. از طرف دیگر، دین است که در برابر واقعیت موجود، نظم حاکم، از واقعیت و نظمی دیگر خبر می دهد. دین با تکیه بر این ایده، که این جهان، این دنیا، این واقعیت، ابدی و ازلی نیست، و با تعیین جهت ادیان به سمت واقعیتی دیگر، ایده مقابله و مبارزه با نظم موجود را تقویت می کند. همه پیامبران، در برابر نظم موجود جامعه خودشان قد علم کردند. ابراهیم در برابر بت پرستان، موسی در برابر فرعون، عیسی در برابر رومیان و محمد در برابر قریش… و به این معنا، دین همان امید است. امید فردایی دیگر، واقعیتی آرمانی.
اما فقر، هم به عنوان یک واقعیت، تکذیب دین است و در برابر آن. فقر در قرآن هم همین است: آیا تکذیب کننده دین را دیده ای؟ تکذیب کننده دین کیست؟ کسی که یتیم را از خود می راند. کسی که فقیر را اطعام نمی کند. می بینید؟ از فعل «دیده اید» و نه «شنیده اید» استفاده می شود و بر معیار عملی و نه گفتاری تاکید می شود. کسی که فقیر را اطعام نمی کند، کسی که یتیم را از خود می راند. در نتیجه تاکید دارد که تکذیب کننده دین، کسی نیست که در گفتار، دین را نفی می کند، بلکه کسی است که در عمل اجتماعی نیازمند را از خود می راند. این تکذیب کنندگان دین از نظر قران چه کسانی هستند؟ دینداران. نمازگزارانی که ریا می کنند و مانع خیرند. پس وای بر نماز گزاران! و روایاتی از این دست که ” وقتی فقر وارد می شود، دین خارج می شود”، "معاش که نداری، معاد هم نداری”… اینها همه حجتی هستند بر تقابل فقر و دین. بر تکذیب دین به وسیله فقر. اخلاق اقتصادی همه ی ادیان ابراهیمی نیز بر مبارزه با فقر شکل گرفته و با ارزش هایی چون احسان، تعاون و همبستگی پیوند خورده است. در یهودیت عشریه، در مسیحیت احسان، و در اسلام زکات از مهمترین دستورات دینی است. و اینها همه نشان دهنده اهمیت مبارزه با فقر و کاهش شکاف های طبقاتی در ادیان ابراهیمی است.
گاه اشاره می شود که این تفسیر مادی است و در برخی از متون دینی، فقر به عنوان یک ارزش ستایش شده است که اشاره درستی است، اما باید توجه کرد که میان فقر اجباری که محصول نابرابری های اجتماعی است و ادیان در تقابل با آن قرار می گیرند با فقر انتخابی به عنوان انتخاب ساده زیستی و عدم تعلق به مالکیت دنیوی، تمایز وجود دارد و ادیان این دو را کاملا از هم تفکیک می کنند. به عنوان نمونه در مسیحیت، فقر به عنوان یک سوگند برای انتخاب زیست زاهدانه مطرح است و در عین حال مبارزه با آن در حکم یک دستور دینی است. و در اسلام نیز انتخاب فقر به معنای زیست ساده و بدون تعلق مادی همواره با مبارزه با فقر اجتماعی همراه بوده است. در نتیجه می توان گفت که وجود و تشدید فقر به عنوان محصول نابرابری های اجتماعی در یک جامعه، آن جامعه را به عنوان جامعه ای دینی تکذیب می کند، همه ادعاهای دینی را بی اعتبار می سازد، پسوند اسلامیت را به پرسش می کشد. مگر با یادآوری آن آموزه ها، می توان ادعا کرد که جامعه ای که چهار راه هایش را کودکان کار و فقر و خیابانی تصرف کرده اند، و نمادهای فقر و ثروت چنین آشکار در برابر همند، یک جامعه ی اسلامی ست؟
با این وصف می توان پرسید که موقعیت دین واقعا موجود، در مبارزه با فقر چیست؟ چرا در جامعه ما، دین تکذیب فقر نیست و چرا نزدیک به چهار دهه از عمر حکومت دینی، فقر، امروز نه تنها از این جامعه رخت نبسته است بلکه به گفته اقتصاددانان و برخی از مسئولین تشدید نیز شده است. اگر بخواهیم از همان استدلالاتی که دین را در برابر فقر قرار می داد استفاده کنیم، می توان گفت که دین، امروز در جامعه ما با واقعیت و نظم موجود یکی گرفته شده است. کارکرد اعتراضی و انتقادیش به نفع کارکرد تاییدی و مشروعیت بخشش کاهش یافته است. تغییر جایگاه و تغییر نقش داده است. از یک نهاد اجتماعی به یک ابر نهاد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی… بدل شده است. در وضعیتی که دین در همه حوزه های زندگی، از بخش فرهنگی گرفته تا حوزه ی اقتصادی و کار و پول و بانک، حضور دارد و در معرفی و طرح و توضیح و توجیه آن، از ادبیات دینی استفاده می شود، تشخیص دین و غیر دین به یک چالش بدل شده است. وقتی دین از نقش ناظر و منتقد، به مجری، تغییر نقش دهد، دیگر به سختی می تواند در موقعیت انتقادی نیز قرار گیرد و پذیرفته شود. در این حال اولویت دین دیگر ساخت جامعه "منهای فقر” نیست. از این روست که می بینیم سیاست دینی مبارزه با فقر، به سازماندهی امداد و صدقات، تقلیل یافته و در حال حاضر بر مبارزه با تکدی گری، متمرکز شده است. بیلبوردهای شهر را در مبارزه با تکدی گری ببینید و طرح های پیشنهادی برای مبارزه با آن را. این طرح ها مشخصا "طرح های جمع آوری” است. جمع آوری متکدیان، که در خیابان و در مترو سد معبر می کنند…. اما پیش از مبارزه با تکدی گری باید پرسید در چه جامعه ای تکدی گری به وجود می آید؟ در جامعه ای که عدالت دیگر یک حق نیست. در جامعه ای که عدالت یک حق نیست، باید گدایی اش کرد! در جامعه ای که عدالت یک حق نیست و در سیمای رحم و ترحم مذهبی تصور می شود، باید ترحم برانگیخت! در حالی که عدالت به عنوان یک حق از خلال یک جنبش اعتراضی مطالبه می شود.
نتیجه می گیرم: وجود فقر مطلق، به عنوان اولین عامل جرم و جنایت و فساد در جامعه ی ما، چالشی برای دین است. فقر امروز نه صرفا در برابر ثروت، بلکه در برابر دین است که قد علم می کند. به این معنا که برای مبارزه با فقر، به سراغ ثروت رفتن کافی نیست و نمی توان در نقد نظام و سیاست سرمایه از نقش و جایگاهی که دین در توزیع و توجیه ثروت دارد صرف نظر کرد. و از این روست که در متن دین، روایتی دیگر واقعیت دین را به نام حقیقت آن به چالش می خواند. سیاست و دین، مبارزه با فقر را رها کرده اما مردم تملکش کرده اند. وظایفی که در دیگر کشورها اغلب از وظایف دولت است، مردم به عهده گرفته اند و در غیبت سازمان های صنفی حمایت از کار و کارگران و اقشار مختلف اجتماعی جامعه، اجتماعات خود را سازمان داده اند: سازمان های مردم نهاد، غیر دولتی، انجمن های نیکوکاری، جمعیت های امداد، مراکز کارآفرینی، خانه های کودک، مجالس زنان برای تامین خرج تحصیل، جهیزیه عروس، یا کمک به عمل جراحی کارگری که پول مداوا ندارد. اینجاست که "تعاون” و "همبستگی” مدنی به یک پروژه نجات بدل می شود و ارتقا می یابد. پروژه ساخت جامعه " منهای فقر”. پروژه نجات آرمان خواهی ما. آیا این کافیست؟ تا این حدّ، کم توقع شده ایم؟ بی شک خیر. اما لازم است. شرط لازم برای مقابله با استیصال…اگر نخواهیم صرفا درعالم ذهن، فتوحات کنیم! 

عدالت در رفتار اجتماعی امام علی علیه السلام(1)

 حضرت على ـ علیه السلام ـ در مکه مشرّفه در بیت الحرام (کعبه) در روز جمعه، سیزدهم ماه رجب سال سى‏ام عام الفیل به دنیا آمد و پیش از او هیچ کس در کعبه متولد نشد و این فضیلتى است که خداوند به جهت بزرگداشت و بالا بردن مقام و اظهار کرامت او مخصوص حضرتش گردانیده است. اکنون پس از قرن‌ها نه تنها شیعه و نه تنها مسلمانان، بلکه مسیحیان و پیروان دیگران ادیان همچنان مبهوت عظمت حیدر کرار و حضور بابرکت ایشان در عالم خاکی هستند و عدالت تاریخی و بی‌نظیر حضرت علی (ع) که تنها قابل مقایسه با حضرت محمد (ص) است، یکی از ویژگی‌هایی است که هر غیرمسلمانی را نیز شیفته ایشان می‌نماید. 
آن‌گونه که در کتاب امام علی ـ علیه السلام ـ و اخلاق اسلامی آمده است، در روزگار خلافت خلیفه دوم، شخصی ادعایی نسبت به حضرت امیرالمومنین علی (ع) داشت و بنا شد در حضور خلیفه رسیدگی شود. مدعی حاضر شد و خلیفه خطاب به امام علی گفت:‌ ای اباالحسن در کنار مدعی قرار گیر تا حل دعوا کنم. وی به آثار ناراحتی در سیمای حضرت امیرالمومنین علی ـ علیه‌السلام ـ نگریست و گفت: ای علی! از اینکه تو را در کنار دشمن قرار دادم، ناراحتی؟ امام علی (ع) فرمود: نه، بلکه از آن جهت که در رفتارت نسبت به ما دو نفر عدالت را رعایت نکردی نگران شدم، زیرا او را با نام صدا کردی و مرا با کینه و لقب «ابوالحسن» خواندی (شرح ابن ابی الحدید، ج ۱۷، ص ۶۵/ فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۴۹)  ممکن است طرف دعوا نگران شود.
احترام به شخصیت انسان‌‌‌‌ها از جمله خصایص حضرتش بود که با نکوهش از آداب جاهلی ذلّت بار همراه بود. حضرت امیرالمومنین علی ـ علیه‌السلام ـ سواره به راهی می‌رفت و جمعی از مردم کوفه برای پاس داشتن حرمت ایشان پیاده به دنبالش روان بودند. امام رو به آنان کرد و پرسید: آیا کاری دارید؟ پاسخ دادند: نه، دوست داریم به‌ دنبال شما بیاییم. حضرت امیرالمومنین علی ـ علیه‌السلام ـ فرمود: برگردید، زیرا همراهی پیاده با سواره مایه ذلّت و خواری پیادگان و غرور و تباهی سواره خواهد شد (علی و حقوق بشر، ج ۱، ص ۷۷، جرج جرداق/ نهج‌البلاغه، حکمت ۳۲۲، معجم المفهرس مولف). امام علی ـ علیه‌السلام ـ به بزرگ قبیله شبامیان فرمود: «ارجع، فان مشی مثلک مع مثلی فتنة للوالی، و مذلة للمومن؛ بازگرد، که پیاده رفتن رئیس قبیله‌ای چون تو پشت سر من، موجب انحراف زمامدار و زبونی مومن است(حکمت ۳۲۲، نهج‌البلاغه، مجم المفهرس مولف).
بسیاری از پادشاهان و قدرتمندان مردم را وادار می‌کردند که در برابرشان به خاک بیفتند، کرنش کنند، خم شوند و انواع ذلت‌پذیری‌ها را بر خود هموار کنند. وقتی حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ برای رفتن به صفّین به شهر انبار رسید، دید که مردم شهر تا امام علی ـ علیه‌السلام ـ را دیدند از اسب‌ها پیاده‌ شده و در پیش روی آن حضرت شروع به دویدن کردند. حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ علّت را پرسید. گفتند: یک رسم محلّی است که پادشاهان خود را این گونه احترام می‌کردیم. امام علی ـ علیه‌السلام ـ ناراحت شد و فرمود: «فقال: و الله ما ینتفع بهذا امراوکم! و انّکم لتشقّون علی انفسکم فی دنیاکم، و تشقون به فی آخرتکم. و ما اخسر المشقّة وراء‌ها العقاب، و اربح الدّعة مع‌ها الامان من النّار! به خدا سوگند! که امیران شما از این کار سودی نبردند، و شما در دنیا با آن خود را به زحمت می‌افکنید، و در آخرت دچار رنج و زحمت می شوید، و چه زیانبار است رنجی که عذاب در پی آن باشد، و چه سودمند است آسایشی که با آن امان از آتش جهنّم باشد». (حکمت ۳۷، نهج‌البلاغه، معجم‌المفهرس مولف) 
محمدرضا آرمان مهر و www.tabnak.ir

فیلم عدالت(3)

در فیلم زیر به نکات مهمی اشاره شده است: فاصله جهنمی سطح زندگی در کشور، لزوم صداقت صدا و سیما و مسوولان  در حیطه عدالت، توزیع ناعادلانه وام های کلان بانکی به نفع 30 نفر در کشور، همایش هایی که بدون بار علمی برگزار می شود و هزینه های زیادی برای آن صرف می شود و ... به هر صورت مشکلات کشور ما درباره عدالت آن قدر زیاد است که باعث شده به راحتی نتوانیم ادعا کنیم در یک جامعه اسلامی زندگی می کنیم. به امید این که به آرمان های امام(ره) و شهدای انقلاب نزدیک شویم و حداقل در این راستا گام برداریم. برای مشاهده فیلم اینجا را کلیک کنید

تصویر عدالت(4): چقدر حرف دارد این تصویر...

تصویر زیر حرف های زیادی برای گفتن دارد. دردهای جامعه ما یکی دو تا نیست. متاسفانه به سادگی می توان میزان پایین سرمایه اجتماعی جامعه ایران را ملاحظه کرد. علت کاهش اصلی سرمایه اجتماعی، سطح پایین عدالت اجتماعی است که نیاز به تحول اساسی دارد. و امید است به سطح مناسبی ارتقا یابد.

فقر چالشی برای دین(1)

 ۹بهمن ۱۳۹۲نشستی به منظور تحلیل و بررسی"منهای فقر” علامه حکیمی توسط جمعیت خیریه الغدیر برگزار گردید. در این مراسم دکتر سارا شریعتی و دکتر راغفر به ایراد سخنرانی پرداختند که سخنرانی دکتر سارا شریعتی با تلخیص و ویرایشی مختصر ارائه می شود:
با سلام و تشکر از این دعوت که فرصتی فراهم اورد تا درباره فقر حرف بزنیم، به آن بیاندیشیم، نسبت به آن واکنش نشان دهیم و حساسیت برانگیزانیم. این دومین باری است که به مناسبت رونمایی از "منهای فقر” علامه حکیمی، "علیه نابرابری” صحبت می کنم. این فرصت را و البته این بحث را مدیون نهیب ایشان هستیم که با انتشار کتابشان، توجه مجدد به پدیده ی فقر و ضرورت مبارزه با آن را به جامعه ی فکری و دینی ما یاداوری کردند. در صحبت قبلی ام به موقعیت فقر به عنوان یک مساله ی اجتماعی اشاره داشتم و این که چطور در دهه های اخیر با ظهور "خود”، ظهور "فرد”، ظهور”من”، "دیگری” رنگ باخت و مبارزه با فقر، به توجه به فقرا تبدیل شد. در اینجا می خواهم اشاره ای داشته باشم به نسبت فقر و دین. و اینکه چرا وجود فقر، امروز چالشی برای دین است. در نتیجه موضوع بحثم نسبت دین و فقر است. مقصودم از دین در این نسبت و در مطالعه ی نقش آن در ایران، واقعیتی است که در جامعه ی ما به نام دین خوانده می شود، – دین واقعا موجود – و نه حقیقت دین در متون دینی. از این رو در بخش اول بحثم به رابطه ی ادیان ابراهیمی و دین با تکیه بر پیامشان می پردازم و در بخش دوم به نقشی که امروز دین در جامعه ی ما ایفا می کند. و از این نظر دفاع می کنم که یکی از وجوه ممتاز سیاست و توسعه ی سرمایه دارانه در جامعه ی ما، نقشی است که دین در توزیع و توجیه ثروت ایفا می کند.
اجازه دهید صحبتم را با خاطره ای شروع کنم. تازه به ایران آمده بودم. به تهران. به کلان شهر تهران. تهران که روزی در بیلبوردهای خیابانی، "شهر اخلاق” نامیده بودند، تهران، پایتخت جمهوری ای که به نام اسلام خوانده می شد، تهران پس از انقلاب. در چهار راه های شهر، با جمع کودکانی برخوردم که کار می کردند. فال و گل و آدامس می فروختند یا شیشه های ماشین را می شستند، یا روزنامه و اسپند دود می کردند… پیش از آن هم در همان روز بازگشت، در فرودگاه، با کودکی برخورد کرده بودم که به من قران کوچکی داد. تشکر کردم و در جیب گذاشتم. به من یادآوری کردند که باید پولش را بپردازم. کودکی که برای خرج زندگی، قران می فروخت، همت عالی، البته! از این تصویر، با آن پیشینه، برآشفتم! از این واقعیتی که فاتحانه خودنمایی می کرد و شکست همه ی آرمان های جوانی ما را به رخم می کشید. مگر نه این که نسل ما، جوانی اش را گذاشت برای مبارزه با این واقعیت؟ برای مبارزه با فقر، نابرابری و ظلمی که پایه های خودش را بر جامعه طبقاتی و نابرابر استوار کرده بود. برآشفتم. در همان حال، دوستی تذکر داد: عادت می کنی. عادی می شود. چنان عادی که دیگر حتی نمی بینیش. نپذیرفتم! عادت نمی کردم! اما او بود که درست می گفت. واقعیت سخت، قوی تر از تصمیم من بود. رفتم به دانشگاه. مشغول شدم. درگیر مسائلی دیگر. درگیر نظریات و منابعش. سیاست و بگیر و ببندهایش. دین و باید و نبایدهایش. زیست زنانه ام و محدودیت هایش. در این پرونده های همه باز و جنجالی، فقر، فقر خاموش اما آشکار، آرام، آرام رنگ می باخت و جز به شکل تئوریک، نظری یا مناسبتی، در مواردی و در حاشیه، درگیرم نمی کرد. بارها از رفتار خودم غافلگیر شدم، وقتی دیدم از کنار نمادهای آشکار فقر، فقر مطلق و سیاه می گذرم و نمی بینم.
ماجرای من اما، به نظر می رسد، ماجرای بسیاری است. بسیاری از ما. از مایی که روزی علیه دیکتاتوری واقعیت، بی عدالتی و نابرابرهایش قد علم کرده بودیم و امروز بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه دوباره می دیدیم که همه آنچه با آن مبارزه می کردیم، دوباره بازگشته است. این ماجرای شکست بود. شکست آرمان ها. شکست انقلاب و وعده هایش. مگر نه اینکه این انقلاب را انقلاب مستضعفان نامیده بودند؟ و حالا، استضعاف و فقر انباشته، فقر مولد دیگر محرومیت ها و آسیب ها، در عریان ترین چهره ی خود، هر روز عیان تر می شد و جسورتر. این ماجرای شکست بود که علامه حکیمی در "منهای فقر” روایت می کرد. آنجا که نوشت: "اگر انقلاب ها برای برانداختن ریشه ی ظلم است، باید در نخستین گام، در جهت بر طرف کردن ظلم، از مظلوم ترین ها باشد… وگرنه قیام هایی خواهد بود در جهت جا به جایی قدرت و ثروت”. آنجا که می گفت: "سرمایه داری، انقلاب را تخلیه ی ایدئولوژیک کرد و اگر برخی از آنان پیش از پیروزی به انقلاب کمک کردند، پس از انقلاب هزاران بار بردند…” یا این که "در این انقلاب، کشور را از طاغوت سیاسی گرفتیم اما به دامن طاغوت اقتصادی افتاد”. "منهای فقر” علامه حکیمی برای من، روایت شکست بود. برخی از مورخان می گفتند: این تحلیل درستی نیست. فقر همیشه و همه جا بوده و هست. مختص به جامعه و زمانه ما نیست. فقر همراه جامعه ی انسانی و پدیده ای طبیعی است. و با این تحلیل، فقر را هم ذات جوامع انسانی دانستند و بدان ابدیت بخشیدند. جامعه شناسی اما نگاه دیگری به پدیده ی فقر داشت. جامعه شناسی، فقر تاریخی و ابدی مورخان را، نه یک پدیده ی طبیعی که یک محصول اجتماعی می دانست. چرا که به گفته ی علامه حکیمی "فقر ذاتی نیست، فقر و محرومیت ها عرضی و تحمیلی است و از سوی اغنیا و عملکرد حاکمیت های کذاب به محرومان تحمیل می شد”. جامعه شناسی با رد طبیعی بودن فقر، امکان مبارزه با آن را فراهم می ساخت و بر این تاکید می کرد که این جامعه ی نابرابر را ما ساخته ایم پس ما هم می توانیم تغییرش دهیم. از طرفی نگاه اجتماعی به فقر، وجه مشخصه ی دیگری هم در فقر موجود در جامعه ی ما، شناسایی می کرد و آن نقش دین بود. این فقر و البته این ثروت در جامعه ای وجود دارد و قدرت می یابد که با دین نام گذاری شده، هم فقرش توجیه دینی می شود و هم ثروتش توزیع دینی. هم سرمایه گذاریش با ادبیات دینی، خدمت گذاری به مردم نامیده می شود، هم مواجهه با فقرش با ادبیات دینی، توصیه می شود. در نتیجه اگر مارکس در جامعه ی صنعتی، از سرمایه ی اقتصادی بحث می کند، اگر بوردیو در اروپا سیاست را یک ابر- سرمایه می شناسد، در جامعه ی ما این دین بود که چنین نقش فراگیری را ایفا می کرد در نتیجه وجود فقر در سیمای چالشی برای دین ظاهر می شد.

(ادامه دارد)

عدالت در قرآن(5)

- عدالت در رفتار با کفار و دشمنان
در اسلام اجرای عدالت نه تنها درباره دوست و در حال طبیعی، بلکه درباره دشمن و در حال جنگ نیز مورد سفارش است:
1. و لا یجرمنکم شنان قوم علی الا تعدلوا، اعدلوا هو اقرب للتقوی(مائده:8): دشمنی شما با قوم یا گروهی باعث نشود که به عدالت رفتار نکنید و  عدالت را پیشه خود سازید که آن به تقوی نزدیک‌تر است.
2. فان قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاء الکافرین (آل عمران:57): در هر صورت حمله از طرف شما نباشد، بلکه اگر آنان حمله کردند شما مقابله به مثل کنید.
3. فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتقوالله (بقره: 193): پس هر کس به شما تجاوز کرد به مانند او بر او تجاوز کنید.
4. لاینهاکم الله عن الذی لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین(ممتحنه:8): و خداوند شما را نهی کرده است که از کسانی که در مورد دین با شما نجنگیده و شما را از خانه‌هاتان خارج نکرده‌اند اینکه به آنها نیکی و با آنها به عدالت رفتار کنید، به درستی خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.
عدالت در مدح و انتقاد
حضرت علی (ع) می‌فرماید: اگر بیش از اندازه لیاقت، مدح کردید اهل تملق و چاپلوس خواهید بود و اگر شهامت و آزادی مدح کردن را حتی به مقدار لازم نداشتید معلوم می‌شود یا عاجز هستید یا حسود که روحتان تحمّل مدح دیگران را ندارد (نهج‌البلاغه فیض الاسلام: حکمت 339). بنابراین باید در مدح دیگران مراعات عدالت وانصاف را بکنیم و گرنه به یکی از دو عیب گرفتاریم.
عدالت در محبت و انتقاد
امام علی (ع) می‌فرمایند: زیاده روی در سرزنش سبب می‌شود که اثر معکوس شود، زیرا آتش لجاجت شعله‌ور می‌شود. فرد شعله‌ور می‌شود و حالت انفجار به او دست می‌دهد.
محبت بیش از اندازه به فرزند نیز موجب لوس شدن او می‌شود. و پیامبر(ص) فرمود: وای بر پدران و مادران آخرالزمان که علاقه زیاد آنها به فرزند باعث خودخواهی‌هائی در آنها می‌شود.
عدالت در محیط خانه (عدالت در رفتار با همسر)
و ان خفتم الا تعدلوا فواحده (نساء: 3): پس اگر ترسیدید که عدالت نکنید پس با یکی (ازدواج کنید) و... پیامبر اسلام(ص) حتی در همان اواخر عمر که کسالت داشتند عدالت را در میان همسران مراعات می‌کردند و در بستر بیماری او را هر شب به اتاقی که مربوط به آن همسر بود انتقال می‌دادند. و حضرت علی در مدتی که دو زن داشت حتی اگر می‌خواست وضو بسازد در خانه زنی که نوبت او نبود وضونمی‌گرفت(نظام حقوق زن)  آری عدالت باید همچون خون در تمام رگ های جامعه و در همه ابعاد جریان یابد. 
محبوبه مفید کلانتری، حسین رشیدی نژاد، محمدرضا آرمان مهر 
عدالت در محیط خانه (عدالت در رفتار با همسر)

نقش دولت در تامین عدالت توزیعی

پایه ای ترین موضوع اقتصاد هنجاری(Normative economics) عدالت اقتصادی است، که بخش وسیعی از مباحث عدالت را به خود اختصاص داده است، در موضوعات هنجاری پای دولت به میان می آید تا با دخالت مناسب خود کاستی های اقتصاد اثباتی(Positive economics) را جبران نماید. علت نیاز به حضور دولت در این عرصه آن است که هر چند بخش خصوصی می تواند باکمک های خود تا حدّی در عادلانه نمودن توزیع درآمد نقش داشته باشد، اما این موضوع به نحوی از ماهیت سواری مجانی برخوردار است، و عده ای می توانند از این اقدام شانه خالی کنند، و عده اندکی در راه توزیع عادلانه درآمد گام بردارند. دولت با حضور در این عرصه می تواند تعادل را برقرار نماید، مثلا کالاهای استحقاقی را به طور رایگان در اختیار کم درآمدها قرار دهد (طبق نظر ماسگریو کالاهای استحقاقی مجموعه کالاها و خدماتی هستند که افراد باید مصرف کنند، حتی اگر هیچ درآمدی نداشته باشند). از طرف دیگر عدالت اقتصادی دارای آثار جانبی(Externality) زیادی است و آثار آن افراد مختلف جامعه را در برمی گیرد، از این رو یک کالای عمومی است که بایداز سوی دولت تامین شود. ماهیت کالاهای عمومی مانند امنیت و عدالت طوری است که استثنا ناپذیر و رقابت ناپذیر هستند و نمی توان آن را بر عهده بخش خصوصی نهاد، و همان طور که ذکر شد بخش خصوصی انگیزه کافی برای تامین آن را ندارد، و دولت متولّی اصلی آن است.