آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

آرمان عدالت

علمی- پژوهشی- اجتماعی- خبری

دولت و تحقّق عدالت اقتصادی

حدود دخالت دولت در امر عدالت و توزیع درآمد مایه مباحثات و مجادلات فراوانی بوده است. شناخت عوامل و راهکارهای صحیح در راستای حدود سیاست گذاری های دولت بستگی به شناخت معیارها و مبانی نقش توزیعی دولت دارد. وقتی قواعد عدالت بر اساس ترجیحات افراد دنبال شود، قاعده عدالت درون زا خواهد بود، و اگر بر اساس سلایق و ترجیحات دولت پیگیری شود برون زا خواهد بود. به نظر می رسد در مواردی نیاز است که قواعد عدالت به صورت برون زا تدوین شود، به خصوص در زمانی که امکان سواری مجانی از سوی افراد و بخش خصوصی وجود دارد.
 توزیع درآمد یک هدف اقتصادی سیاسی مهم برای دولت است، چراکه علاوه بر متاثرکردن نرخ پس انداز و سرمایه گذاری در بازارهای گوناگون و سایر آثار اقتصادی،از نظر سیاسی، تصمیم گیری در ارتباط با توزیع مناسب درآمد در جلب نظر رای دهندگان اهمیت دارد. از سوی دیگر تصمیمات سیاست های اقتصادی بر توزیع درآمد اثر می نهد. بررسی کامل سیاست های دولت در زمینه توزیع درآمد دشوار و پیچیده است. اگر دولت بخواهدجهت رفع بی عدالتی در جامعه از روش«علاج واقعه قبل از وقوع» استفاده نماید، و به اصطلاح از روش «قبل از وقوع»(Ex-ante)استفاده کند با دشواری های زیادی مواجه خواهد شد. همچنین دولت می تواند از روش های «بعد از وقوع»(Ex-post)در جهت تعدیل درآمدها استفاده برد. توزیع عادلانه درآمد با هر معیاری که باشد باید به صورتی باشد که کمترین صدمه را از نظر کارایی به همراه داشته باشد، البته به نظر می رسد اگر سیاستی به نفع عدالت باشد، در درازمدت کارایی را هم تامین خواهد کرد. روشن است که در در همه جا و از جمله سیاست های توزیعی دولت پیشگیری بهتر و موثرتر از درمان است.
محمدرضا آرمان مهر

داستان عدالت (1): فقر بهتر است یا عطر؟

یک روز از سرِ بی کاری به بچه های کلاس گفتم انشایی بنویسند،
 با این عنوان که "فقر بهتر است یا عطر؟"
قافیه ساختن از سرگرمی هایم بود.
چند نفری از بچه ها نوشتند:"فقر".
آنهایی که از بین علم و ثروت، همیشه علم را انتخاب می کردند.
یکی نوشته بود که:

"فقر خوب است چون چشم و گوش آدم را باز می کند و او را بیدار نگه می دارد. ولی عطر، آدم را بیهوش و مدهوش می کند."

طفلکی ها عادت کرده بودند که مجیز فقر را بگویند، چون نصیبشان شده بود.
فقط یکی از بچه ها نوشته بود: "عطر"
انشایش را هنوز هم دارم. جالب بود
 نوشته بود:

"عطر آن حس هایی از آدم را بیدار می کند که فقر آن ها را خاموش کرده است".

رویای تبت- فریبا وفی

چالش در مصادیق (5): عدالت در شیوه های استخدام

با توجه به این که استخدام دولتی مورد علاقه افراد زیادی است، دولت باید زمینه رقابت سالم را برای استخدام فراهم نماید. از این رو راهکار اجرای عدالت در مواردی مانند استخدام، رقابت است. اما متاسفانه دولت ها در مواردی از این شیوه تخطی می کنند. استخدام‌های رسمی وسیع در ماه‌های پایانی یک دولت، جزو رویکردهایی است که گویا در ماه‌های پایانی دولت به اوج خود ‌می رسد؛ هرچند ایجاد تعهدات بلندمدت برای دولت، اختیاری قانونی است، استخدام در انتهای دولت، در واقع تحمیل تصمیمات هزینه‌زا و تعهدآور برای دولت بعدی است و این تعهدآوری، هنگامی با نقدهای جدی‌تری همراه می‌شود که با یک سلسله استخدام‌های بیرون از روال معمول و ضوابط قانونی از سوی هیأت وزیران تصویب و اجرا می‌شود. به نمونه های اخیر آن در دولت اشاره می شود:
دولت اخیرا در اقدامی عجیب مجوز استخدام ۲۳۰۰۰ نفر بدون ‌آزمون را به یک نفر واگذار کرد. به رئیس سازمان امور مالیاتی کشور اختیار داده شده است تا دوازده هزار کارمند رسمی دیگر برای این نهاد استخدام کند. هیأت دولت قانونی را تصویب کرده که به موجب آن به حمید بقایی به عنوان نماینده ویژه رئیس‌جمهور اختیار داده شده که ۱۵۰۰ نفر را خارج از ضوابط قانونی، استخدام کند!!!. سوال اصلی این است که آیا استخدام خارج از ضابطه، امری در راستای عدالت است و  این شیوه استخدامی خارج از چهارچوب، که اختیارات خاص به برخی مقام‌های دولتی می‌دهد برداشت رفتار غیرعادلانه برای افکار عمومی ایجاد نمی‌نماید؟ به هر حال گسترش احساس بی عدالتی در یک جامعه می تواند از نظر اقتصادی، سیاسی و امنیتی خطرآفرین باشد. گاهی احساس بی عدالتی اجتماعی به اندازه خود بی عدالتی می تواند مشکل زا باشد.

محمدرضا آرمان مهر

عدالت در طول تاریخ نظام سرمایه داری

موضوع عدالت امری فراگیر و مورد توجه اندیشمندان در بیشتر زمان ها و مکان ها بوده است. درغرب قدیم افلاطون چیستی عدالت را به چالش کشیده است. ارسطو تقسیمات هشتگانه ای از عدالت مطرح کرده است. توماس آکوئیناس به ستایش صلح و عدالت پرداخته است. درعصر جدید توماس هابز با طرح عدالت قانونی، هیوم با دلایل پناه جویی به عدالت، کانت با عدالت به مثابه قاعده عام، دورکین با تلفیق نگرش سوسیالیستی ولیبرال(برابری درکیفیت برخورد و تساوی در منابع)، توماس ناگل با طرح برابری اقتصادی، توماس اسگنلون با ایده برابری کلی، فریدمن با شعار آزادی انتخاب، فون هایک با سراب عدالت، نوزیک با طرح نظریه استحقاق(برابری در حقوق)، جیمز بوکانان با نظریه تساوی در برخورد سیاسی و قانونی، مارکس با حذف طبقات اجتماعی، برایان بری با اهمیت دهی به معیاری جهت ارزیابی تقسیم منصفانه (Barry, 1989: 145)، جان رالز با آزادی برابر، قاعده بیشینه سازی کمینه ها و برابری در توزیع فرصت های اولیه، و آماتیاسن با طرح مبحث متغیر کانونی... هر یک به گونه ای عدالت را مورد بررسی قرار داده اند. و هر یک چیزی را موضوع محوری عدالت اجتماعی به شمار آورده اند. در اواخر دهه 60 میلادی اهمیت نظریات مربوط به عدالت در حوزه علوم انسانی کاهش یافته بود، و اولین رویکرد تحلیلی نسبت به عدالت توسط جان رالز ارائه شد(رالز،1971). بعد از او نگرش قابلیتی سن(1999)، عملیاتی کردن نظریه رالز قلمداد می شود. او با طرح مبحث متغیر کانونی، نقطه عطفی در مباحث عدالت ایجاد کرد(سن،۱۳۷۹). هرچند عدالت دغدغه اصلی نظام سرمایه داری نبوده است(برخلاف توجه شایان به کارایی و رشد اقتصادی)، اما دانشمندان آن در طی سالیان به دنبال چیستی عدالت بوده اند. با این وجود آنچه که مهم است این است که نظریات عدالت طلبانه این نظام، از سوی سیاستمداران تنها برای مردم داخل کشورهای خودشان تا حدّی اجرایی شده است، و در سطح جهانی به دنبال چپاول و استثمار دیگر کشورها بوده اند.

محمدرضا آرمان مهر

مروری دیگر بر چالش در مصادیق (4): چندشغله ها و بی عدالتی

این دو نکته را نیز می توان بر بی عدالتی چندشغله گی افزود:

1. این که در جامعه برخی افراد از چند طریق از بیت المال ارتزاق نمایند، در حالی که کمینه های جامعه دسترسی به شغل ندارند، با معیار عدالت رالز، که مبتنی بر بیشینه سازی کمینه های جامعه است، سازگاری ندارد.

2. چند شغله ها اگر کارهای محوّله را خوب انجام دهند، که به خانواده خود ضرر می زنند. اگر هم کارهای محوّله را به درستی انجام ندهند به جامعه خیانت کرده اند. بنابراین در مجموع این رویّه  خلاف عدالت است. هر چند ممکن است در کارهای حساس مملکت، در مواردی چاره ای نباشد، اما کارهایی که بحث امنیتی ندارد، توجیهی نیز ندارد.

در ادامه این یادداشت به برخی دیگر از چندشغله های دولت نهم و دهم اشاره می شود(منبع: خبرآنلاین)

1.علی اکبر محرابیان
1.1.سابقه آشنایی با رئیس جمهور: مدیر فروشگاه شهروند و معاون سیما چوب در دوران شهرداری احمدی‌نژاد.   

1.2. مناصب در دولت نهم: مشاور رییس جمهور. رییس ستاد طرح‎های ویژه. رییس ستاد تبصره 13. وزیر صنایع و معادن.   

1.3. مناصب در دولت دهم: دستیار ویژه رییس جمهور. رییس ستاد مهر ماندگار
2.حمید بقایی
2.1.سابقه آشنایی با رئیس جمهور: عضو سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در دوره احمدی نژاد.
2.2.مناصب در دولت نهم: معاون مشایی و سپس جانشین وی به عنوان رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری. دبیر شورای عالی مناطق آزاد کشور و ویژه اقتصادی. 

2.3.مناصب در دولت دهم: معاون اجرایی رئیس‌جمهور. سرپرست نهاد ریاست جمهوری.
محمدرضا آرمان مهر

مروری بر چالش در مصادیق (4): چندشغله ها و بی عدالتی

در ادامه یادداشت قبلی در بی عدالتی چندشغله ها می توان به علت های زیر نیز اشاره داشت:

1. اگر عدالت بر مبنای تساوی موقعیت ها نیز در نظر گرفته شود، چندشغله ها فرصت این که دیگران شایستگی خود را اثبات کنند، از آنها سلب می نمایند.

2. این موضوع حتی بر روابط خانوادگی خود این افراد آسیب می زند. همان طور که بیکاری زیان بخش است، چندشغلی هم روابط خانوادگی را به مرور سرد می کند، چرا که فرد زمان کافی برای رسیدن به امورات خانواده خود را ندارد (البته با فرض انجام درست کارهای محوله). اعتدال در کار به طوری که نه افراط باشد، و نه تفریط، بهترین الگوی رفتاری یک مسلمان است.

در ادامه این یادداشت به برخی از چندشغله های دولت نهم و دهم اشاره می شود(منبع: خبرآنلاین)

1.محمد رویانیان   

1.1.مناصب در دولت نهم: فرماندهٔ پلیس راهنمایی و رانندگی. مشاور رییس جمهور. رییس ستاد تبصره 13. رییس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت.  

1.2.مناصب در دولت دهم: مدیرعامل باشگاه پرسپولیس. رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت. رییس ستاد تبصره 13.
2. عبدالرضا شیخ الاسلام
2.1.سابقه آشنایی با رئیس جمهور: هم دوره احمدی نژاد در دانشگاه علم و صنعت و همتای وی در هیات علمی این دانشگاه. مشاور و مدیر کل دفتر احمدی‌نژاد در دوران شهردای تهران.

2.2.مناصب در دولت نهم: استاندار هرمزگان. رییس دفتر رییس جمهور پس از آنکه الهام وزیر دادگستری شد. مشاور رییس جمهور. رییس گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری. دبیر شورای عالی اشتغال.   

2.3. مناصب در دولت دهم: دستیار ویژه رییس جمهور در سازماندهی نیروی انسانی. وزیر کار، رفاه و تعاون. نایب رییس و عضو هیات امناء صندوق تامین اجتماعی. عضو هیات امنای صندوق توسعه ملی و عضو شورای پول و اعتبار.

محمدرضا آرمان مهر

چالش در مصادیق (4): چندشغله ها و بی عدالتی

موضوعی که در برخی دولت ها وجود داشته است، چندشغلی برخی از دولت مردان است. بی عدالتی این موضوع در این یادداشت بررسی می شود.

1. با وجود بیکاری اجتماعی در سطح وسیع، و حتی در سطح تحصیل کرده ها، چنین امری از مصادیق بی عدالتی می باشد. به نظر نمی رسد کشور با مشکل قحط الرجال مواجه باشد.

2. چند شغلی سبب می شود که افراد چندشغله زمان کافی برای انجام درست کارهای محوله را نداشته باشند، و از این جهت به کشور لطمه بزنند.

در یادداشت های بعدی ابعاد دیگر این موضوع مورد بررسی قرار می گیرد. و در ادامه این یادداشت به برخی از چندشغله های دولت نهم و دهم اشاره می شود(منبع: خبرآنلاین)
1.غلامحسین الهام

1.1.سابقه آشنایی با رئیس جمهور: آغاز آشنایی از دوره ای که احمدی‌نژاد مشاور فرهنگی وزیر علوم بود. عضویت همزمان در لیست اصولگرایان برای انتخابات مجلس ششم .

1.2.مناصب در دولت نهم: عضو شورای نگهبان.عضو هیات علمی دانشگاه تهران.سخنگوی دولت. رئیس دفتر رئیس جمهور. رئیس ستاد مبارزه با قاچاق ارز و کالا. وزیر دادگستری.

1.3.مناصب در دولت دهم: عضو هیات علمی دانشگاه تهران.سخنگوی دولت.مشاور حقوقی رئیس جمهور.معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی.نماینده رییس جمهور در شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما.
2.اسفندیار مشایی

2.1.سابقه آشنایی با رئیس جمهور: عضو شورای تامین استان آذربایجان غربی در زمان استاندار احمدی نژاد در ماکو. رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در دوره  احمدی نژاد.

2.2.مناصب در دولت نهم:رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری. رییس مرکز مطالعات جهانی شدن. جانشین رئیس جمهور در شورای عالی ایرانیان خارج از کشور. عضو شورای نظارت بر صداوسیما و نماینده رئیس جمهور در این شورا. عضو شورای فرهنگی دولت. عضو کمیسیون های اقتصادی و فرهنگی دولت. رئیس کمیته ‏عالی در مورد طرح خط لوله گاز ایران-پاکستان-هند.

2.3.مناصب در دولت دهم: رئیس دبیرخانهٔ جنبش عدم تعهد. مشاور رییس‌جمهور. دبیر کمیسیون فرهنگی دولت. رئیس شورای هماهنگی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی. رئیس گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری. رئیس کارگروه زیارت و فرهنگ رضوی. جانشین رئیس‌جمهور در شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور. رئیس مرکز ملی جهانی‌شدن. رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت ایران. نماینده ویژه رئیس‌جمهور در امور خاورمیانه. نماینده رییس جمهور در ستاد راهیان نور (مشایی تا چندی پیش رئیس دفتر رئیس جمهور هم بود. او در ابتدای این دولت نیز به عنوان معاون اول دولت برگزیده شد اما سپس برکنار گردید).

محمدرضا آرمان مهر

چالش در مصادیق(3): عدالت در پرداخت یارانه؟

در این یادداشت، موضوع مهم پرداخت یارانه ها از چند جنبه بررسی می شود و بررسی موضوع از دیگر زوایا به یادداشت های آینده موکول می شود.
1. هدفمندی یارانه‌ها، هر معنایی که داشت، معنای هدفمندی را در اجرا نداشت. حذف سوبسید یا یارانه از روی حامل‌های انرژی و کالاهای مصرفی، تبدیل به پول نقدی شد که در دست دولت قرار گرفت و ابزاری برای دولت برای پیشبرد برخی اهداف شد. در ابتدای بحث هدفمندی یارانه‌ها، قرار بر آن بود که دولت با برآورد کردن وضعیت زندگی افراد، جامعه را به دهک‌های مختلف تقسیم کند و بر پایه میزان قدرت اقتصادی هر دهک و متناسب با آن یارانه نقدی به افراد بپردازد؛ البته در این میان، یک سهم برای تولید نیز در نظر گرفته شده بود. برنامه دهک‌ها به خوبی پیش نرفت. در جایی که اطلاعات اقتصادی خانوار‌ها در‌‌ همان آغاز کار ۳۰ درصد اشتباه بود، دولت چاره کار را در راحت کردن خود و کم کردن زحمات دید و به شکل یکسان یارانه نقدی را به همه افراد تخصیص داد؛ از کسانی که ماهیانه درآمدی بیش از ده میلیون تومان داشتند تا کسانی که حتی به نان شب نیازمند بودند. کار‌شناسان بر این باورند که با یک طرح پایش کلی و حتی با همین آمار کلی و غیر دقیقی که از اصناف و فعالان اقتصادی جامعه در دست است، امکان داشت نزدیک ده میلیون نفر را از دریافت یارانه حذف کرد؛ افرادی که بنا بر صنف و فعالیت اقتصادی، تقریباً مشخص بود چه میزان درآمد ماهیانه دارند. صرفه جویی حاصل: بیش ازچهارصد و پنجاه میلیارد تومان در ماه. با این رقم، هر ماه چه بخش‌هایی از اقتصاد کشور را می‌شد به شکوفایی رساند؟ ملاحظه می شود که از نظر توزیع یارانه، عدالت در نظر گرفته نشد. اگر فرض شود که یارانه ها از انفال و ثروت های عمومی تامین می شود، امکان توزیع نامساوی آن وجود دارد و ابزاری در دست حکومت برای برقراری توازن و عدالت اقتصادی است.
2. ابزار مالی که هم اکنون در اختیار دولت قرار گرفته، برگ دیگری از پرونده تصدی گری دولت در اقتصاد کشور است. اکنون نان شب بسیاری در دست دولت است. زیرا بنا به باور بسیاری از کار‌شناسان، اکنون یارانه به بخش مهمی از درآمد خانوار تبدیل شده است؛ درآمدی که با توجه به حذف سوبسید از روی کالا‌ها، حذف آن برای بسیاری به ویژه در قشر متوسط و پایین جامعه مقدور نیست. این درآمد هرچند اندک اما برای بسیاری استراتژیک است! زمانی که دولت مدیریت بخش استراتژیکی از درآمد افراد را در دست داشته باشد، شاید در بخش چشمگیری از این افراد، مدیریت ذهن و رفتار را نیز در دست بگیرد. اینجاست که یارانه نقدی به ابزاری کارآمد در دست دولت تبدیل می‌شود. اگر همین میزان از پول نقد ـ رقم دقیق یارانه پرداختی در ماه ۳۱۵۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تومان است ـ صرف تولید و ارتقای صنعت کشور می‌شد، و بازدهی آن به شکل سرمایه به بدنه اقتصاد کشور بازمی‌گشت صرف‌نظر از پیامدهای اقتصادی آن، ابزار کنترلی بخش مهمی از افراد از دستان دولت خارج بود. البته نمی توان توزیع عادلانه درآمدها را فدای رشد اقتصادی کشور کرد، اما به نظر می رسد که چنین سیاست اقتصادی را باید تنها برای دهک های پایین اقتصادی در نظر گرفت و در درازمدت آنها را توانمند نمود تا به استقلال درآمدی برسند. روشن است که در هر جامعه ای همیشه افرادی هستند که باید مورد حمایت مادی و معنوی دولت قرار گیرند. اما به عنوان یک سیاست عمومی، آنچه مهم است توانمند سازی افراد جامعه است.
محمدرضا آرمان مهر

رابطه عدالت و آزادی

سوال اصلی این یادداشت این است که رابطه آزادی و عدالت چیست؟ آیا با هم تناقض دارند یا هم جهت هستند؟ اولا، جهان اساسا عادلانه ساخته شده است. خدا عمیق تر از این که در این جهان حضور دارد، حضور او در بناکردن عادلانه جهان است. عدالت تکوینی به همراه خود برای جهان آزادی را به ارمغان آورده است، اگر موردی از سلب آزادی است، حاصل عمل آدمی است.

ثانیا، در منابع دینی درباره آزادی مطالب زیادی دیده نمی شود، چرا که عدل متضمن آزادی است. گویا با بنا کردن عدل، آزادی حاصل می شود. و ازادی نشانه عدالت است. از این رو  این دو نه تنها هرگز با هم تناقضی ندارند. بلکه عدل لازمه تحقق آزادی است. اگر عدل تحقق یابد، انرژی های نهفته در درون آدمیان و استعدادهای کشف نشده نمایان خواهد شد، و آزادی های بالقوه افراد بالفعل می شود. و برعکس با ظلم، آزادی هم از بین خواهد رفت. حافظ می گوید: خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل.

اگر عدالت به عبودیت رهنمون می شود، این مخالف آزادی نیست. زیرا انسانیت در گرو عبودیت است، و این که انسان بندگی خدا کند، مخالف آزادی نیست، بلکه رها شدن از بندهایی است که بر وجود حقیقی او یعنی روح او تنیده است. به باور تفکردینی آدمی امده است که بندگی کند و اگر بندگی نکند خدایی خواهد کرد. خدا عدل و آزادی را محدود نمی کند، انسان است که با ظلمی که روا می دارد، از مرز انسانیت خارج می شود و آزادی را هم به زنجیر می کشد. پس اگر بشر به دنبال آزادی حقیقی است در گام اول نباید ظلم کند. و در گام دوم عدل را فراگیر سازد.
محمدرضا آرمان مهر

در تقابل با عدالت

اسلام چنان اهمیتی به عدالت داده است که آن را از مهمترین اصول و حاکم بر دیگر اصول قرار داده است، از این رو در بین متفکران مسلمان، فردی دیده نشده است که جایگزینی برای اصل عدالت قائل باشد، یا ارزش آن را پایین آورده باشد. اما در میان صاحب نظران سرمایه داری، اشخاص معدودی هستند که نسبت به اصل عدالت ارزش درخوری قائل نیستند، یا آن را دارای جانشین می دانند. که برخی از این موارد اشاره می شود.

- عده ای گفته اند عدالت در عالم انسانی قابل تحقق نیست و لذا باید از حوزه انسانی خارج شود. هایک تحقق عدالت را به سراب تشبیه کرده است. همان طور که در یادداشت های قبلی عرض شد عدالت یک معمای سهل دشوار است. در پاره ای از تاریخ عدالت وجود داشته است و در آخر الزمان نیز جهان از عدالت سیراب خواهد شد، پس عدالت سراب نیست. اما به راحتی هم به دست نمی آید.
- برخی (مثل آیزابرلین) گفته اند که عدالت با برخی از ارزش ها مثل آزادی تعارض دارد و باید برای رفع تعارض، عدالت را فدا کرد. البته اولویت دادن آزادی به عدالت در مغرب زمین سابقه دیرینه دارد. همین اولویت باعث شده است که این کشورها در گذر تاریخ به نام آزادی به چپاول و استثمار کشورهای ضعیف تر بپردازند.
- عده ای دیگر (مثل برتراند راسل) گویند عدالت جلو انگیزه های روانی برای فعالیت انسانی را می گیرد و باید رها شود. برعکس این نظر، باید گفت با وجود عدالت انگیزه های روانی رشد می یابد و بارور می شود. عدالت به افراد جامعه حس رقابت سالم را دیکته می کند و آنها را برای مبارزه ای سراسر هیجان آماده می سازد. عدالت حرکت آفرین و روحیه بخش است. حتی سخن گفتن از عدالت شورآفرین است، چه رسد به حرکت در مسیر با شکوه آن.
محمدرضا آرمان مهر